2777
2789
عنوان

بنظرتون به خاطر این حالم برم دکتر

180 بازدید | 18 پست

بچه ها من توی دوران کودکی مثلا از ۵.۶سالگی تا ۱۴.۱۵سالگی

به ی کاری اعتیاد داشتم...بعدش که فهمیدم این کار حرام هست و بده ترک کردم...

ولی بازم هنوز بعضا فکرم جایی که نباید میره ...طوری که ممکنه با فکر ..ارض..بشم...ببینید من ادم مذخبی ام و برام مهمه ولی چون فشار رومه خیلی سختمه گاها ۱۸سالمه کلا و شرایط نمیخوام ازدواج کنم رابطه ایم نداشتم و نخواهم داشت 

چکارکنم بنظرتون دکتر باید برم؟😞

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بری دکتر قرص میدن

اگر سعی کنی چله ترک بگیری همراه با توسل خوبه

اگر شکست خوردی تو چله دو بار فقط امتحان کن و بعدش برو دکتر ان‌شاءالله درست میشه❤❤❤

میشه واسه شفای مامانم و ازدواجم با نامزدم اول اسمش mهست و اول اسم خودمH سه حمد بفرستید؟❤️خیلی محتاج دعاهاتون هستم😭

فعالیتهای اجتماعیتو زیاد کن طوری ک تا رسیدی رخت خواب خسته باشی تا روزی ک شرایط ازدواج فراهم بشه

بدنت داره آلارم ازدواج میده کم کم بهش فکر کن میتونی عقد کنی عروسی نگیری تا نیاز جسمیتو رفع کنی

فقط 27 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

نه عزیزم دکتر چرا

ولی سعی کن انجامش ندی

ورزش کن سعی کن وقتای بیکاریتو پرکنی تنها نباشی. جوری باشه خواستی بری بخوابی از خستگی زود خوابت ببره

دردم از یار است و درمان نیز هم
چرا نمیخای ازدواج کنی عزیزم؟ با ازدواج دیگه سمت این گناه نمیری این گناه کبیره اس

اخه شرایط ازدواج ندارم 

...اصلا توخانواده ما کسی با سن من ازدواج نمیکنه

حتی با۲۵ام نه 

...حتی خواستگارم راه نمیدن

من حرفشو زدم که همبنجوری چند بار گفتم الکی و شوخی که مثلا دیگه کم کم باید ....چون خیلی فشار رومه خیلی خیلی ...ولی مامان و بابام فکرمیکنن من شوخی میکنم...

باید تحمل کنم 

فعلا دارم درس میخونم...میخوام بادرس تایممو پر کنم که نرم سمت اینا ولی خود درسم از لحاظ روحی خیلی ادمو خسته میکنه 

باز ادم ...

ولی نه حواسم هست دعام کنید ..❤️

نه عزیزم دکتر چراولی سعی کن انجامش ندیورزش کن سعی کن وقتای بیکاریتو پرکنی تنها نباشی. جوری باشه خواس ...

من اصلا انجام نمیدم

اصلاااا سمتش نمیرم 

اخربن بار که ۳هفته پیش اینا بود بافکر اینجوری شدم!

یعنی انقدر فشار روم بود.که مثلا با فکر همینجور...ببخشید توضبح دادم...بله متاسفانه..ولی نه حواسم هست دیگه دعام کنید

درس میخونم برای کنکور وقت خودمو با درس پر میکنم 

یه طب سنتی برو

یا سرچ کن

سکنجبین عناب،اینا بخور یکم تعدیل میشه 

سرچ کن سکنجبین عناب دکتر خیر اندیش

البته خوب طبع بدنت مهمه اگه صفراوی هستی عناب بخور اکر نیستی سکنجبین نعنا بخور 

خلاصه تبعت مشخص بشه با این چیزا میشه میل ج رو پایین آورد

نماز وسوسه مفاتیح نکاه کن،توسل،دعا داشته باش

سخنرانی استاد عابدینی یا استاد جاودان یا هر استاد دوست داری یک روز در میون یا هر روز یا هفتگی گوش بده خیلی موثره برا معنویت

در کل جهاد اکبر مبارزه با نفس هست خیلی سخته خیلی اما تو می تونی و حتما ظرفیتش رو داره محکم باش و خودتو برا سختی زیاد آماده کن نا امید هم نشو از روزی که شروع کنی شیطون هم وسوسه رو بیشتر می کنه 

دعا می کنم شرایط ازدواج برات فراهم بشه هرچه زودتر... تو پرانتز نبودن شرایط ازدواج تو رو سست نکنه بگی حالا که خانواده نمیزارن منم اینکار رو بکنم شیطون نامرد خیلی بلده کاره خدا کمکت کنه 

سلام عزیزم 

من بعد خوندن تاپیکت مشتاق شدم برم کل تاپیکاتو نگاه کنم

جست و گریخته یه چیزایی دستگیرم شد.

اول اینکه این حالت کاملا بابت اقتضای سنیت هستش

نمیگم سنت بالا تر بره کمتر میشه ها...ولی توو این دوران و این سن یه مقدار بیشتر هست و فکرتو خیلی درگیر میکنه.

دوما تا جایی که متوجه شدم درس اولویتت نیست پس مسلما چون با تمرکز بیشتر نخوندیش نا خداگاه فکرت همش پرت میشده و چون توو این موقعیت دغدغه ذهنیت این موضوع هستش طبیعیه همش بهش فکر کنی (پس درس شاید نتونه ذهنتو اروم کنه که فکر نکنی بهش)

دانشگاه رو برو (مختلط) ببین توو جامعه بخوای نخوای جنس مخالف وجود داره و تو مجبوری به ارتباط عادی گرفتن با افراد.دانشگاه کلا معقولش جداس .خیلی ادم از نظر اجتماعی فرق میکنه.متاسفانه و یا خوشبختانه تاثیر مستقیمم در ازدواج داره.هر قشری معمولا با قشر هم سطح خودش ازدواج میکنه (به عینه دیدم که طرف بخاظر اینکه حقوق کارمندی دختر زیاد نبود بعد اومدن به خواستگاریش ردش کرد گفت حقوقش مقبول نیس من میخوام باهم زندگی رو بچرخونیم)  من نمیگم اینا خوبه ها تجربیاتم رو‌میگم.من خودمم ادم کاری ای نیستم.دوست داشتم همیشه خانه دار باشم ولی بعد سه چهار سال کار کردن هزچند با اجبار بود الان وابسته شدم.دوست دارم به عنوان خانم دستم برو توو جیب خودم.

برای ازدواجم وقت زیاد هست عزیزدلم الان احساسی تصمیم میگیری که خود منم همینجوری بودم و هستم.یه مقدار سنت بالا تر بره بهتر میتونی تصمیم بگیری

هرچند اکثر ما خانوما توو تمام مراحل زندگیمون تصمیماتمون احساسی هستش.بقیه رو نمیدونم ولی من که اونطورم

ببخشید اگه طولانی شده باشه.امیدوارم کمکی تونسته باشم بکنم برات

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز