تا دلت بخواد خوابهای بدمو همیشه ازش می ترسم ی خواب دیدم که عینا همون تاریخی که اشاره شده بود دقیقا اتفاق افتاد برا مامانم خواب و تعریف کردم و دو ماه بعد که اتفاق افتاد مامانم متعجب شده بود از خواب من به خاطر همین از خدا می خوام خوابهای بدم یادم نمونه چون واقعا اذیت میشم همیشه تو فکرشم
اصلا همه ی خانوادم می دونن که خوابهای من به حقیقت می پیونده دختر خواهرم زمان بچگیش قم زندگی می کردن ی همسایه ی مهربون داشتن که بعد از چند سال خودش و به فاصله ی ۴۰روز شوهرش فوت کرد قبل از اینکه نتیجه ی کنکور دانشگاه بیاد خواب دیدم رفتم قم همون محلی که خواهرم قبلا زندگی می کردن همسایشونم بود زن و شوهر بودن بعد گفتم که دختر خواهرم دانشگاه قم قبول شده اومد اینجا مواظبش باشید چند روز بعد که نتیجه ی کنکور اومدم دیدم بله دختر خواهرم قم قبول شده اتفاقا قبلش خوابو تعریف کرده بودم براش اصلا از تعجب دهانش باز مونده بود
حتما نگاه نیس که تو میگی تخسه حتما با خودش کنار نیومده مطمئنی خودت خوشت نمیاد؟ ازش؟
من اصلا اون موقع که خوابشو دیدم اصلا فکرم پیشه یکی دیگه از همکلاسیام بود (در حد کراش)اصلا بهش فکر نمیکردم (البته دیگه اون کراشه برام تموم شد )ولی هنوز فکرم درگیره این خواباس