تاپیک roya_am رو خوندی پر بازدید شده و بهترین راهنماست واسه خانوما تو این مسایل که اشتباه نکنن
فامیلام یکم خبر چین و فضول و حسودن . صربه دیدم ازشون خیلی .یعنی شوهرمو خیلی بالاتر نگه داشتم در بین مردم و حتی خانوادش .مثلا هر کی بد شوهرشو گفت من نگفتم .
یا خانوادش بگن پسرمون بده فلانه . میگم کی گفته ؟هیچم اینطوری نیست از شوهرای همتون سرتره .
از اول خواستگاری بهش گفتم اینو .
گفتم برام پول خیلی مهمه.
حتی یه فامیل داشتم خواستکارم بود و پولدار .
به اونم همینو گفتم . فامیلم گفت بیا هر چی میخوای بهت پول میدم اخرش خسته میشی از خرج کردن مهم زندگیع .
اما همسرم گفت اره خانما کلا پول رو دوس دارن و خوششون میاد خرج کنن . پولای منم مال تو خواهدشد
هر چی میخوای خرج کن .
منم همسرمو انتخاب کردم .... خب قبل خواستگاری گفتم بهش :(
من جدا میشدم
از روی عقل تصمیم میگرفتم
گول احساسات و نمیخوردم
نمیرفتم پیش مادر شوهرم. زندگی کنم
اره عزیزم . کدوم مردی از احترام فرار میکنه ؟
پسر عموهاش به حالش غبطه میخورن . حتی داداشش .
گاهی حتی داداشش به شوخی بهم میگه : نترس بابا کاریش نداریم که نخوردیمش .(برادرش رو میگه آیعنی همسر منو )
منم میگم وای اگه دس از روی همسرم بردارم درسته قورتش میدین ( منطورم اینه ادیتش میکنین من نگرانش میشم )
همسرمم میخنده
اول اینکه کار کردن رو کنار نمیگذاشتم، اینجوری ی پس انداز خوب داشتم و استقلال مالی داشتم. دوم طلاهامو نمیفروختم ب خاطر مشکلات مالی، سوم حر ص الکی نمیخوردم برای همه چیز
اگه به عقب برمیگشتم هیچ وقت خودزنی نمیکردم فقط قطع رابطه میکردم
