کیا عروسی نگرفتن بیاین

خانواده شوهرت اصراربه عروسی گرفتن نداشتن؟

آخه بعضی موقع هاگیرمیدن

اصلا خوشحالی دیگران یا هرچیز دیگه ای رو کار ندارم واسه دل خودم دوست دارم بگیرم ولی میدونی دارم میگم غیر از خانواده هامون شاید کسی که واقعا خیرمو بخواد نیست توی عروسی یعنی دوستی شاید نداشته باشیم به خاطر همین ی جورایی دلم نمیره به گرفتن که خودمونو به سختی بندازیم که شاید پشیمون بشم بعدا

ببین اسی اگه مشکل نداره شوهرت برین یک آتلیه فقط عکس داشته باشین. 

نه بابا از خدا خواسته بودن آخه پدر شوهرم قرار بود پولش رو بده منم منت سرشون گذاشتم گفتم حالا که شرایط سخته نمیخواد تو زحمت بیوفتید

اصلا غصه نخور به خدا. خدا برات خواسته ببین خیلی چیز ها هم از چشم و نظر. عروسی مجلل گرفتن خودشون رو انداختن تو چشم. خدایی نکرده اگه این بلا هم سرشما میومد چی

نشه خب. چون برات اینطور پیش اومده ناراحتی اگه واقعا خودت عروسی دوست نداشتی ناراحت نبودی. اینقدر گنده اش نکن به خدا موضوع با اهمیتی نیس

من ناراحت نیستم اما اینکه ادم ها شعور و معرفت اینو ندارن که حداقل تشکر که نمیکنند واسه کار نکرده منت نزارن سرت. من خیلی منت تحمل کردم. بعد خندت میگیره بدونی که طرف طلافروشه اما زنش حسرت داره که ای کاش برام سرویس عروسی خریده بود. منو برده بود مغازش میگفت بیا یه طلایی انتخاب کن واسه لحظه عقد بدم بهت.

اما به خواهرش همون طلایی رو هدیه داد سر عروسی که میخواست. 

لباس بپوش برواتلیه عکس بندازوباخانواده هاتون بریدرستوران وغذابخوریدبعدشم بروخونه خودت مگه بیکاری به این جماعت غذابدی اخرشم ازحسادت یه جنگی درست میکنن تومجلست 

شوهرم بچه اخره و خواهر شوهرام ی عروسی معمولی که اصلا من اسمشو نمیزارم عروسی گرفتن و رفتن و همشون بچه دارن جاریمم عروسی نگرفت و همین وضعیت شماست نمیدونم اگر منم عروسی بگیرم شاید دلش بسوزه و من اینو نمیخوام ن اینکه بگم بهم خوبی کرده و اینا ن ولی اینجوری هم دوست ندارم که کسی و ناراحت کنم 

واقعا درست میگی نمیخوام خودمو شوهرمو تو سختی بزارم اقتصاد خییییلی بد شده  تازه اخرشم این بخواد بشه و خلاصه یجوری بشه ی عمری پشیمون شدم  الان هم نگران این پشیمونی ام هم نگران حسرته کلا گیج شدم اینجا 

بچه ها میشه تاپیک من بیاین به راهنمایی تون نیاز دارم