نمیزاره منم زیاد برم
منو خانوادم خیلی بهم وابسته هستیم تک دخترم و یه برادر دارم.
من با مامانم مثل دو تا دوست ،خواهر،مادر و دختر بودیم اما شوهرم نتونست محبت بین من و خانوادم ببینه الان هم دنبال بهونه بود که به آرزوش رسید .
چقدر بد
گوش نده بهش
😞
توهم خواست بره خونه ننش قلم پاشو خورد کن بفهمه رییس کیه😕
خودت قطع نکن رابطتو بلاخره خسته میشه
تو هم با خانودده شوهرت قطع رابطه کن
بهش بگو هرکاری بکنی من میروم پیش خانوادهم
دو راه داری یا با سیاست بری جلو یا دعوا
ولش کن
همشون همینن
هیج وقت نزاشت من راحت برم با خانوادم، خودش که می ره پیش خانوادش منو یادش می ره
حیفه من که عاشق شدم
نمی دونی چقدر ناراحتم
بهش می گم می ری با خانوادت منو نمی بینی ، محلم نمی ده می گه خستم
ولش کن ادم نیستن ، هرچی از دهنم در اومد بهش گفتم، بخدا خستم نمس دونی چه گریه ای کردم
منه خر همه چیمو ول کردم اومدم باهاش
الهی بمیرم راحت شم
اگر شوهرم بگه نرو خونه بابات قیامت میکنم جنهم توی چشم میارم
نمیزاره من به تنهایی از خونه برم بیرون بعد چطور برم خونه پدر و مادرم
میگه رفتی دیگه برنگرد هر وقت خودم خواستم میبرمت
منم اینجوری بود5سال نزاشتم برم خونه مامانینا تاامسال عیدفطرر فتم ازبس گریه کردیم خانوادگی که هنوزهم سردردارم.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
