بارداره.شوهرش بانکیه. بهش گفته بوده کلاس بورس دارم ساعت ۹شب،بیا توام بذارم خونه مامانت.بعد ک میذارش نیم ساعت بعد زنگ میزنه تشکیل نشد.بعد ده دقیقه بعد زنگ میزنه رییس بانکمون گفته خانومم برسون،چرا خواهرت آبروم رو برد تو خیابون ماشین رو دیده اومده داخل رو نگاه کرده.
نگو دوست دخترش بوده خواهرزنش تو عقب ماشین دیدش