بچه ها یکی از جاریهای من هر وقت بحث پولو گرونی میشه بهم میگه تو چرا غصه میخوری شما که همه چیز دارید شروع میکنه به نام بردن داراییامون میگه ماشینتون اینه خونتون فلان متره قبلاً یه چند باری بهم گفت تا چند وقت پیش خونه ی پدر شوهرم بودیم بحث گرونیه خورد و خوراک شد همه داشتن نظر میدادن اینم منتظر بود منو شوهرم نظر بدیم برگرده بگه شما که دغدغه ندارید اینو دارید اونو دارید من فقط حرفه پدرشوهرمو تأیید کردم یه جوری با حالتی که انگار زر نزن و ننال به من نگاه کرد و گفت عجب پس شما هم دغدغه مالی دارید من جوابشو ندادم معلومه داره میمیره از حسودی ،اینم بگم که من اصلا باهاش حرف نمیزنم نه نگاش میکنم نه بهش محل میدم حس میکنه همه نوکرشن به همه دستور میده برای همه تعیین تکلیف میکنه خودشو خونهی ماها دعوت میکنه یه سوالی داشته باشه انقد زنگ میزنه تا جواب بدی عوضش نه تولدها و نه عیدها زنگ نمیزنه کلا قفله رو من ،من چند ساله عروسی کردم ولی خانم تازه عقد کرده همش خودشو با من مقایسه میکنه فکر میکنه من هر چی دارم اونم باید داشته باشه از رفتاراش خسته شدم یه جوابی بگید بهش بدم بیخیالم بشه دیگه نگه تو اینو داری اونو داری
بهش بگو خدا ایشالا به تو هم بده که مال من انقد به چشمت نیاد😒
اگه بشر این اصل رو رعایت کنه قطعا دنیا جای قشنگ تری میشه:وقتی از اعماق وجودت احساس میکنی زندگیت رو نکبت فرا گرفته بچه دار نشو! 😒ظلمِ ظالم، جورِ صیاد، آشیانم داده بر باد... ای خدا، ای فلک، ای طبیعت... شام تاریکِ مارا سحر کن... 🤲😢😞😞😞مشغول قتلعام روزها هستم!💔ما دهه شصتیا تو زندگی ازهرچی میترسیدیم سرمون اومد، از هرچی نمیترسیدیم هم سرمون اومد، یه سری چیزای متفرقه هم بود اونا هم سرمون اومد، یه سری چیزا هم اصلا مربوط به ما نبود ولی سرمون اومد، یه چیزایی حتی وجود خارجی نداشت ولی اونا هم سرمون اومد، لامصب معلوم نیس کله ست یا میدان مغناطیسی😒😒😒 کاش من حسنی بودم و توی دِه شلمرود، تک و تنهابودم، و عین خیالمم نبود که نه قلقلی نه فلفلی نه مرغ زرد کاکلی هیچکس باهام رفیق نیست، و تنها دغدغه ام این بود که تنها روی سه پایه، بنشینم توی سایه☹️☹️ من به فکرِ خستگی های پَرِ پرنده هام، تو بزن تبر بزن... من به فکرِ غربتِ مسافرام، آخرین ضربه رو محکمتر بزن🍁🍃اون درختِ سربلندِ پُرغرور، که سرش داره به خورشید میرسه منم منم، اون درختِ تن سپرده به تبر که واسه پرنده ها دلواپسه منم منم، من صدای سبزِ خاکِ سُربی ام، صدایی که خنجرش رو به خداست، صدایی که توی بُهتِ شبِ دشت، نعره ای نیست ولی اوجِ یک صداست🌳🍃🍃سنگ است که میزند به سینه هرکس فقط برای خود😔 بیزارم از این خلقِ دورنگ و از ناکسان و هرکسی😒
خوشبحالت تعریفت میکنه جاریایه من دشمن خونیه من شدن اومد خونمو دید دعوا راه انداخت پدر شوهرمو که سنی ...
خدا شفاشون بده اینم بدی زیاد داره ولی انقد لوده هست همه میفهمن حسادت میکنه واسه همین کسی خامش نمیشه نمیتونه کسیو پر کنه چون خیلی تابلوعه یه جورایی شخصیت نمایشی داره
خوشبحالت تعریفت میکنه جاریایه من دشمن خونیه من شدن اومد خونمو دید دعوا راه انداخت پدر شوهرمو که سنی ...
اره دقیقا خواهر ومادرشوهر منم همینم..ویلا خریدیم ی تبریکنگفتن بهم..کلیدو نمدونم ازکجا برداشته بودن بدون اجازه ما رفتن باغ قبل اینکه خودمون بریم برای اولین بار...خیلی کثافتن..بزار خدا خودشون جوابشونو میده اینطور ادما پشت کوه بزرگ شدن انگاری..بویی از آداب معاشرت نبردن اصلا
هرروز سوره مزمل بخون رفع چشم زخمه دیگه هم اهمیت نده و اصلا دغدغه نباشه که بخای براش تاپیک بزنی بی خ ...
ممنون عزیزم حتما میخونم واقعا بهش نیاز دارم من یه آدم معمولیم با یه زندگی معمولی ولی انقد چشم تنگو حسود دورمونن به خدا یه نون پنیر بخوریم اونا سکته میکنن هم مادر شوهر و خواهر شوهرم هم برادر شوهرو جاری خدا هدایتشون کنه
اره دوتا جاری دارم مثل خواهرای سیندرلان ولی خدا رحمت کنه مادر شوهرمو اینقد زن خوبی بود یه محبتهایی توحقم کرده بود که حتی مادرمم اون کارارو واسم نکرده ونمیکنه به خوبیای اونم حسودی میکردن چن وقته رو مغز پدر شوهرم دارن کار میکنن که ج داد دیگه اونم از چشم افتاد
من پادری درست میکنم اگه بخوایی عکس بفرستم قیمتم توافقی😍😍😍😍انشالله تا 1399/9/9 به خواستهام میرسم. ❤✨ لطفا صلوات مهمونم کن. اقایون به تاپیک های من نیان و پست منو ریپ نزنن وگرنه گزارش میزنم🚫