2777
2789
عنوان

حرفای قشنگ

| مشاهده متن کامل بحث + 12360 بازدید | 259 پست

هرزگی مختص به تن فروشی نیست. . .
و ربطی به جنسیت هم نداره. . .
همین که از اعتماد کسی. . .
سوءاستفاده کنی . . . هرزه ای
همین که به دروغ بگی. . .
دوستت دارم. . .هرزه ای
همین که خیانت کنی. . . هرزه ای
همین که رفاقتت به خاطر پول باشه . . . هرزه ای
اگه میخوای تن فروشی بکنی . . . صاحب اختیارِ بدنتی
اما هرزگی نکن چون از احساس و آبروی دیگران باید مایه بذاری . .!!!
باران بهانه است
آسمان را هوس بوسه زدن بر خاک است

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.


یک بار دزدکی با هم رفتیم سینما و من دو ساعت تمام به جای فیلم او را تماشا کردم. دو سال گذشت. جیبهایم خالی بود و من هنوز عاشق فروغ بودم. گرسنگی از یادم رفته بود.
...یک روز فروغ پرسید: �کی ازدواج می کنیم؟�

گفتم: �اگر ازدواج کردیم دیگر به جای تو باید به قبض های آب و برق و تلفن و قسط های عقب افتادۀ بانک و تعمیر کولر آبی و بخاری و آبگرمکن و اجاره نامه و اجاره نامه و اجاره نامه و شغل دوم و سوم و دویدن دنبال یک لقمۀ نان از کلۀ سحر تا بوق سگ و گرسنگی و جیبهای خالی و خستگی و کسالت و تکرار و تکرار و تکرار و مرگ فکر کنم،

و تو به جای عشق باید دنبال آشپزی و خیاطی و جارو و شستن و خرید و میهمانی و نق و نوق بچه و ماشین لباسشوئی و جارو برقی و اتو و فریزر و فریزر و فریزر باشی. هر دومان یخ می زنیم. بیشتر از حالا پیش همیم اما کمتر از حالا همدیگر را می بینیم. نمی توانیم ببینیم. فرصت حرف زدن با هم را نداریم. در سیالۀ زندگی دست و پا می زنیم، غرق می شویم و جز دلسوزی برای یک دیگر کاری از دستمان ساخته نیست. عشق از یادمان می رود و گرسنگی جایش را می گیرد!

عشق روی پیاده رو / مصطفی مستور
باران بهانه است
آسمان را هوس بوسه زدن بر خاک است

ﺩﻟـــــــ ــــــﻢ ﯾﮏ ﻓﯿﻠﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ !
ﯾﮏ ﻭﺍﻗﻌﯿـﺖ ﻋﺎﺷــــــــ ـــــــــﻘﺎﻧﻪ ،
ﭘﺮ ﺍﺯ ﺳـﮑﺎﻧﺲ ﻫﺎﯼ ﺑﺎ ﺗـــــ ـــــــ ــــﻮ ﺑﻮﺩﻥ
ﻭ ﯾﮏ ﺩﮐﻤــــــــ ــــــﻪ ﯼ ﺗﮑﺮﺍﺭ …
باران بهانه است
آسمان را هوس بوسه زدن بر خاک است

پدر روزنامه میخواند اما پسر کوچکش مزاحمش میشد
پدر صفحه ای از روزنامه باعکس نقشه جهان قطعه قطعه کرد،به پسر داد و گفت:
ببینم میتوانی جهان را دقیقا همان طور که هست بچینی؟
میدانست پسرش تمام روز گرفتار اینکار است
اما یک ربع بعد پسر با نقشه کامل برگشت
پدر پرسید:جغرافی بلدی؟چگونه این نقشه را چیدی؟
پسر گفت:نه.پشت این صفحه عکس یک آدم بود.
وقتی آن آدم را دوباره ساختم،دنیا را هم ساختم...
آپلود عکس
باران بهانه است
آسمان را هوس بوسه زدن بر خاک است

هرکاری میکنم
تو باز کنارم هستی...
کنار طپش های قلب بی قرارم...
جایت امن است...
خیالت راحت باشد که
فراموش نمیشوی .
آپلود عکس
باران بهانه است
آسمان را هوس بوسه زدن بر خاک است
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز