میتونستم عاشقش کنم... میدونی چرا؟
حداقل با دعا و راز و نیاز و توسل و کلی چیزها اما خریت کردم
تموم شد
شوهرمو با تمام بدی خاش خیلی دوستش دارم عاشقشم اونم همینطور اما چیزایی از دست دادم حسرت هایی به دلم موند که هرگز نمیبخشمش هرگز فراموشم نمیشه
پسرخالمو دوست ندارم اما فقط اون خاطراتم فراموشم نمیشه نمیدونم چرا