شوهر من میخواست ولی روش نمیشد ب کسی بگه مثلا زنم بارداره...منم نمیخواستم چون ۱۶ ۱۵ بودم ولی از بس منو ترسوندن منم همشو بهش میگفتم..ک مثلا نازایی زیاده اگه دیگه بچه دار نشیم چی اگه رحمم خشک بشه چی اگه تو حسرت بمونیم چی بقیرو ببینیم حسرت بخوریم و......
و خلاصه تو شش سال زندگی الان دوتا جوجه دارم دخمل پسر...
حاضره از ک و ن جفتشون بخوره😅😅 با اینکه رو دخترم همش کفر میگفتیم الان مثه خر بلانسبت پشیمونیم.
فقط یکم سیاست و زبون میخواد..