یبارم با شوهرم رفتیم بامیه بخریم چون زولبیا دوست نداریم کلا گفتیم کم بذاره بعد شوهرم گف اگه یکی خواست زیاد بخوره چی منم با صدای بلند گفتم اون مال منو میخوره هر کی تو قنادی بود داشت زمینو گاز میگرفت شوهرم خودش قاطی اونا داشت از خنده روده بر میشد همه هم مرد بودن🤕😐😂