2777
2789
عنوان

کسی هست زبان انگلیسیش خوب باشه؟

| مشاهده متن کامل بحث + 230 بازدید | 34 پست

یه روزی ، یه پیرزنی یه شیرینی مخصوصی درست کرد ، شیرینی مرد زنجفیلی . پیرزن میخواست اون رو بخوره ، ولی شیرینی مرد زنجفیلی فرار کرد و داد میزد بدو بدو اگه میتونی ،

Welcome to my world, Won't you come on in? Miracles, I guess ! Still happen now and then…⛈🌧3/5/400

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یه روزی ، یه پیرزنی یه شیرینی مخصوصی درست کرد ، شیرینی مرد زنجفیلی . پیرزن میخواست اون رو بخوره ...

بقیه شو هم میذارم میترسم یهو دلیت بشه 🤭

Welcome to my world, Won't you come on in? Miracles, I guess ! Still happen now and then…⛈🌧3/5/400
یه روزی ، یه پیرزنی یه شیرینی مخصوصی درست کرد ، شیرینی مرد زنجفیلی . پیرزن میخواست اون رو بخوره ...

مرسی عزیزم؛ ممنونم اگ زحمتی نیست بقیه اش رو هم بهم بگید   

سه تا کاربری ترکوندم  جز پیر خرابات های سایتم  

مرد نون زنجبیلی

روزی یک پیرزن درست می کرد بیسکوییتهای مخصوصی.- مرد نون زنجبیلی. پیرزن میخاست بخوره اونو اما مرد نون زنجبیلی فرار می کرد و فریاد می زد بدو بدو اگر می تونی. تو نمی تونی بگیری منو! من مرد نون زنجبیلی ام. زن پیر عصبانی بود و اونو تعقیب می کرد

امان از زن عاشقحتی گناهان و زشتی های معشوقش را هم می پرستد!در آن حدی که خود مرد هم نمی تواند جنایاتش را بدان گونه که زنی عاشق برایش تبرئه می کند ، تبرئه کند . . . !!

این ستون اول بود، قسمت دومش هم اگر چشمام یاری کنه می فرستم برات

امان از زن عاشقحتی گناهان و زشتی های معشوقش را هم می پرستد!در آن حدی که خود مرد هم نمی تواند جنایاتش را بدان گونه که زنی عاشق برایش تبرئه می کند ، تبرئه کند . . . !!
مرسی عزیزم؛ ممنونم اگ زحمتی نیست بقیه اش رو هم بهم بگید    

باشه عزیزم آخه هعی باید برم رو قسمت عکس کتاب هعی بیام پایین تایپ کنم سخته الان برات میذارم 

البته من دارم حالت عامیانه برات مینویسم خودت بعدا حالت جالبیش کن مثلا یک روز پیرزنی شیرینی درست کرد

Welcome to my world, Won't you come on in? Miracles, I guess ! Still happen now and then…⛈🌧3/5/400

مرد نون زنجبیلی ملاقات کرد یک گربه را، گربه میخاست بخوره اونو، ولی اون بلافاصه دوید.اون دوید بسوی رودخانه. اون میخاست عبور کنه از رودخونه ولی نمی تونست شنا کنه. 

یک روباه نزدیک رودخونه بود، روباه گفت من می تونم شنا کنم. بشین رو سرم. مرد نون زنجبیلی نشست رو سر روباه. روباه شروع کرد به شنا کردن. آب حالا عمیق تر شده بود روباه گفت تو حالا باید بشینی رو بینی من. مرد نون زنجبیلی نشست رو دماغ روباه. روباه دهنش رو باز کرد و اونو خورد!

امان از زن عاشقحتی گناهان و زشتی های معشوقش را هم می پرستد!در آن حدی که خود مرد هم نمی تواند جنایاتش را بدان گونه که زنی عاشق برایش تبرئه می کند ، تبرئه کند . . . !!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز