اونموقع که تازه نامزد کرده بودیم واسه اولین بار که دستمو گرفت خجالت میکشیدم و راحت نبودم بخاطر همین سرمو انداختم پایین،شوهرم تا نیم ساعت اعصابش خورد بود که چرا دسستتو گرفتم اذیت شدی،تقصیر من بود که اذیت شدی،من همش ناراحتت میکنم
خلاصه مجبور شدم از دلش در بیارم از بس که از خجالت من ناراحت شد😂
پس بخند سرت بیاد ...
خیلی جالبه شوهر من. سرزایمانمم قرآر بود اختیاری سز شم ۷ تومن هم ریخته بودم به حساب دکتر. شب قبلش دردم گرفت تا برسم بیمارستان گفتن بچه داره دنیا میاد. تو راه بیمارستان دستامو میگرفت اون یخ بود من دلداریش میدادم!
بعد زایمانم مامانم گفت تو یه دونه زاییدی شوهرت برات شش قلو آورده انقدری گریه کرده بود که زنم درد داره! پرستارا میگفتن خوش به حالت. ضعیف نیستا . خیلیم تکیه گاه خوبیه فقط میگه حیفه زن ظریف درد بکشه.
شل کن
نه دیگه اینقدرام ترس نداره فقط یکم درد داره که قابل تحمله
من که نمردم،زندم تو هم چیزیت نمیشه
تازه من میبینم شوهرم شروع میکنه به ناز کشیدن و نگران میشه منم بیشتر ناز میکنم و بعد نزدیکی اگر درد نداشته باشیم الکی میگم درد دارم که بیشتر بهم توجه کنه😝😝
بابا این سوسول بازیا چیه.بزار بفهمه چه خبره،بیحسی صفا نداره که🙈
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
