ما دیشب دعای ابوحمزه گوش میدادیم با شوهرم بعد یدفه گریه کرد گفت تو باید منو ببخشی چون من قبلا تو گذشته اشتباهی کردم که بدونی دیگه دیدت بهم عوض میشه میترسم نباشی تو زندگیم..گفت کاش یکسال زودتر میومدی..گفت من توبه کردم از اون کار و الانم عذاب میکشم..گفت هیچوقت ازم نخواه بهت بگم..منم هاج و واج نگاش میکردم..شوخی کردم گفتم چیه نکنه ادم کشتی گفت یچیز مثل اون..اینم بگم شوهرم بوکسور بوده و قبلا خیلی ها رو زده..الانم همیشه گفته من از زدن ادما توبه کردم....بچه ها من چکار کنم مغزم هنگه
ازش بپرس ببین چیکار کرده
خیانت نکرده باشه باقیشو بیخیال
اصرار کنم بهش که بگه قضیه رو..؟حالم بده..
نپرس و فراموش کن بزار دیدت همینجوری ک هست بمونه
همین ک گفته خودش میدونه اشتباه کرده ودیگه تکرار نکرده خودش خیلی جرعت میخواد معلوم ذات خوبی داره بهش فکر نکن میدونم سخته ولی مهم ندونش
ما ۶ سال با هم دوست بودیم..قبلش هم سربازی بود..
اصلا نپرس حتمن یه چیزی هست که باعث بشه اعصابت بهم بریزه
شاید قبل ازدواج صیغه اینا داشته و...
یه وقتای بهتره ندونی اگه لازم بود خدا روش می‌کرد پیگیر نباش بعد اینجور تاپیکارو تشکیل نده بعضیا خیلی دیدشون خراب نسبت ب آقایون ذهنتو با نظراتشون بهم میریزن
پیگیرش نشو، درکش کن بگو خدا توبتو قبول کرده هرچی بوده تموم شده رفته
میفهمم دلت میخاد بدونی ولی بغضی ویزارو ادم پی اشو نگیره بهتره
من پیشنهادم سکوته نه دلداری نه حرفی
ولی یه زمانی میفهمی حتما
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
