بابام ۱۰ساله زن صیغه میکنه...مادرمم هستش...
بابام خیرسرش فرهنگیه و مادرم ماماست..که هردو بازنشست شدن...
اینقدر بابام عصبی و بددهنه کسی نمیتونه بگه بالاچشمت ابروه!هرکاری دلش می خواد می کنه...مادرم از اول با اخلاق بدش سوخت و ساخت و هیچی نگفت با نداری و بدبختیش ساخت ولی دیگه این خیانت که اومد وسط کمرش شکست و ام اس گرفته...با قرص و دارو خودشو سرپا نگه داشته....
بابام تمام پولشو خرج زن صیغه ایش میکنه.براش زمین خریده خورد و خوراک و تمام هزینه هاشم میده بعد به ما میرسه میگه ندارم برم دزدی کنم!
۳تا برادر تو خونه دارم هنوز ازدواج نکردن.من خودم متاهلم...
چرا خدا صدامونو نمیشنوه...چرا جواب ظلمایی که میکنه رو نمیده...بابام نه نماز میخونه نه روزه میگیره...قبلا میخوند ولی ۳ساله ترک کرده..
از دسته خدا شاکیم!اب تو دل بابام تکون نمیخوره.تو خونه دست به سیاه سفید نمیزنه.۲۴ ساعت پای موبایلش داره به زنه پیام میده یا پیششه...بابام ۵۴سالشه...
هممون روحی خسته شدیم...قراره این وضعیت تا کی ادامه پیداکنه...چیکارکنم آروم شم...خیلی خستم از این وضعیت...