طفلی خواهر شوهرت چه قدر دلم براش سوخت
منم با مادر شوهر مینا ومامانمینا تقریبا تو یه محلیم وهمین طور برادرم وبرادر شوهرم همشون عید خونه هیچ کدوم نرفتیم به جز خونه مامان بابام و مادر شوهرم البته با رعایت واقعا نمیشه نرفت
در ضمن شمام خیلی دیر قرنطينه رو شروع کردین
ما از اول اسفند هیچ جا نمی رفتیم دیگه الان چند تا تیکه جنس میخواستم یکی دو روزه رفتم بیرون
اخی چقدر بچه اتو دوس دارن، مسج داده برای دل تنگی 💙،حرف بدی نزده احتمالا دلتنگی زیاد بهش فشار اورده، شما هم چیز بدی جداب ندادی، هیچ دلیلی برای ناراحتی نیست، اون دل تنگه و شما میخوای از بچه ات محافظت کنی
خلاصه که تو رو دربایسی قرار نگیر
چند روز پیش‌هم مادرشوهرم‌هی زنگ‌زد گفت بیا اینجا دختر خواهرشوهرمم‌بود گفت با پسرم‌با هم‌بازی کنن
منم باردارم خیلی میترسم‌نرفتم
دیشب فهمیدیم هم‌مادرشوهرم‌تب و لرز و بدن‌درد و گلود درد گرفته هم دخترخواهرشوهرم
اگه رفته بودم‌تا الان‌سکته کرده بودم از استرس
چقدر اسم دخترت قشنگه النا
نه خوب گفتی یجوری مخالفتتو تو لفافه ابراز کردی👌
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
