تا حالا شده بخواین برین عروسی و آرایشتون ضایع باشه؟؟؟؟ 😂😂😂 من که بدجور ضایع شدممم. میگم به شرطی که هم شما از این خاطرات تون بگید هم برای حاجت روا شدنم دعا کنید.🤗😘❤
یکبار عروسی یکی از اقوام بود و من رفتم آرایشگاه. (اقوام نزدیک) به آرایشگر گفتم میخوام بدرخشم هاااا. گفت چشم. اقا این دوساعته تموم داشت منو گریم میکرد. یعنی چنان کرم میزد به پوستم که کل صورتم قرمز شده بود. بعد یهو گفت لباستو ببینم چه رنگیه؟؟ میخوام آرایشت به لباست بیاد. خلاصه بعد دوساعت چون دیر شده بود منم خودمو ندیدم تو اینه. سریع لباس پوشیدم و رفتیم عروسی (با کلی سبیل و ابرو اخه من وحشتناک پرمو بود صورتم 😅😅😅😅😅😅) بعد وارد مجلس شدم و عین ملکه ها قدم میزدم و میدیدم همه دارن پچ پچ میکنن. بعد دختر دایییامو دیدم و با کلی ژست رفتم سلام کردم بعد گفتن چرا دیر اومدی گفتم آرایشگاه بودم 😊 یه نگاهی به همدیگه کردن بعد دخترداییم گفت پولم گرفت؟؟ منم گفتم بعله 🙂 بعد یهو همشوووون زدن زیر خنده در حد دل درد خندیدن. گفتم چیی شده؟؟ گفتن تو ایینه ببین خودتو. رفتم دیدم ینی صورتم هییییییییچ آرایشی که نداره هیچ، یه من کرم مثل ماست مالیده به صورت من 😭😭😭😭 آبروم رفت بعداً فهمیدم مامانم سفارش کرده چون سنم کمه آرایش ملیح کنن و فقط کرم بزنن به صورتم (آرایشگره هم نامردی نکرده بود و هیچی به صورتم نرده بود فقط کرم)
طرف هم آرایشگر نبوده اصن 😐😐😐 فقط یه هنرجو بوده که یکم آرایشگری بلد بوده 😐😐😐😐😅😅😅😅😅
مامانمم گفت بیا رژ لب منو بگیر لااقل یه رژ بزن. دلش برام سوخت دیگه خودش آرایشم کرد و پول مونم ازش پس نگرفتیم چون اشما بود مامانم روش نشد پس بگیره 😅😅😅😂😂😂