2777
2789
من یبار اتاق استادمون بودم گفت بشین منم نشستم صندلی ای که کنارش بود تا بتونم مانیتورو ببینم صندلی از ...

برامنم اتفاق افتاده ولی هرکاری میکنم باردوم دیگه اون صدارونمیده لعنتی 

خدایا توراسپاس میگویم آنچنان خاضعانه که درخورحقیری من است وآن قدرفراوان که سزاواربزرگی توست😙

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یبار با داداش بزرگم و شوهرم و داداش کوچیکم نشسته بودیم نمیدونم چرا یهو من💨البته صداش کوجیک بود عین تقه داداش کوچیک گف عه گوزیدی منم انقد فوشش دادم گفتم خاک توسرت اینا چیه میگی من ازاینکارامیکنم اخه خیلی عصبانی شدم سرش 

یبارم وقتی نامزد بودم...اون دراز کشیده بود رفتم پیشش دستشو گرفتم بلندس کنم.اونم یهو گوزید ..بعد از اونجایی که من دختر باشعوری هست😎 به روش نیاوردم..الانم بعدا از سالیان سال تو بعضی موقعها از پیشم رد میشه تو دلم میگم چطوری گوزو...😁

وای😂😂😂برامنم اینجورشده

یکبار سس هزار جزیره میخواستم بزنم وسط مهمانی انگار اخراش بود یک صدای بدی داد.کثافت برادر شوهرم خندید بعد همه مهمونا بعد اون خندیدن.تقصیر من بیچاره چیه...فقط اب شدم سسو گذاشتم زمین .بلد اون همش حس کردم دارم سالاد اسهالی میخورم

 با بخشیدن، واقعیت های گذشته عوض نمی شوند زیرا گذشته را نمی توان تغییر داد. ما فقط می توانیم دیگران را ببخشیم تا به آرامش بیشتری برسیم. بخشش به ما اجازه می دهد با گناه، سرزنش و احساس شرم خداحافظی کنیم و به ما یاد می دهد که با دوست داشتن دیگران از شر ترس های گذشته رها شویم
یبارم وقتی نامزد بودم...اون دراز کشیده بود رفتم پیشش دستشو گرفتم بلندس کنم.اونم یهو گوزید ..بعد از ا ...

چه با ادب .ما بودیم تو روشم میگفتیم

 با بخشیدن، واقعیت های گذشته عوض نمی شوند زیرا گذشته را نمی توان تغییر داد. ما فقط می توانیم دیگران را ببخشیم تا به آرامش بیشتری برسیم. بخشش به ما اجازه می دهد با گناه، سرزنش و احساس شرم خداحافظی کنیم و به ما یاد می دهد که با دوست داشتن دیگران از شر ترس های گذشته رها شویم

چندین سال پیش رفتم سوپر مارکت بستنی لیوانی 

خریدم فروشنده بهم از این قاشق چوبیا که تو پاکته مثل چسب زخمه داد منم تا حالا از اونا ندیده بودم تازه اومده بود. گفتم خیلی ممنون آقا من چسب زخم نمی خواستم فروشنده گفت خانم قاشق بستنیه حالا سوپر مارکت شلوغ و خیلی با کلاس یعنی آب شدم





ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته