یه صندوق پست نزدیک مدرسه بود که هیچ وقت مأمور پستی روندیدم درش روبازکنه من برگه امتحاناتی روکه خراب میکردم ونمره بدمیگرفتم مینداختم تو اون صندوق پست یک سری هم دبستانی بودیم با بچه ها رفتیم تویه باغ توراه مدرسه گوجه سبز میخوردیم صاحب باغ رسید ما اومدیم فرار کنیم گفت بخورید نوش جونتون فقط باخودتون نبرید