کاریش ندارم چپ و راستم من قربون صدقه مامان بابام میرم
بااینکه هیچ کدوم اخلاق درست حسابی ندارن!
بابامو میذارم پای این که سنش بالاست ۶۰سالشه
و مامانمم میذارم پای فشاری که روشه و قسط و بدهی داره
اما مامانم همیشه داره بامن با تیکه و کنایه حرف میزنه بخدا من خودم سرکار میرفتم هیچوفت پولی ازشون نخواستم دختری نبودم که بخوام آبروشونو ببرم یا هی بخوام خرج کنم و ازشون پول بخوام
الان نامزد دارم هردوتاشون دوس دارن من زودتر ازدواج کنم ما تواین شزایط دوس نداریم ازدواج کنیم چون دلمون میخواد حداقل چهار تا ادم برا عقد و عروسیمون بیان هردوجوونیم و دوس داریم حداقل یه جشن داشتا باشیم تازه ۵ ماهه نامزد کردیم که این وضعیت پیش اومد و نشد که عقد و عروسی بگیریم
مامانم همش داره بهم تیکه های مسخره میپرونه یا میگه دیگه وقتشه بری منم راحت شم
یا توی یه حرفش میگه بعد از یک سال زندگی اگر عشقی ام براتون بمونه
و خیلی چیزای دیگه ک دل منو میشکنه
متاسفانه خیلیم زبون درازه و زود جوابتو میده که من ترجیح میدم بیشتر باهاش بجث نکنم عین بچهای حسود می مونه خیلی خیلی از وضعیتم ناراحتم خداکنه هرچه زودتر این کرونای لعنتی بره من بتونم برم سر خونه و زندگیم
قبلا گفته بود وام اردواج رو میده ب خودمون قسطشم خودمون بدیم ک پول بذاریم روهم خونه رو یه جای خوب بدون اجاره یایه جایی ک میتونیم خونه بسازیم با پولایی ک داریم
الان میگه نه میخوام پولرو همش واسه تو چی بخرم
کلا انگار بامن لج داره 😔😔😔