خداروشکر شماهارو دارم درد و دل کنم وگرنه میمردم
الان چند روز دیگه میخوان دور هم جمع بشن من چجوری اینو تحمل کنم
واقعا مثل یه دختر بچه حسودیم میشه
میگم تو عمرم محبت مادری ندیدم هر چی بوده از ترس آبرو بوده
نگید توخیلی حساسی یا بچه شدی
به خدا تو خونه اصلا با هم حرف نمیزنیم بعضی وقتا به شوخی بهش میگم خوبه من دوست پسر ندارم و مثلا چه دختر خوبیم که ازم تعریف کنه ولی میگه تو عرضه دوست پسر نداری
یا میگم تا هستم باهام خوب باش شوهر میکنم میرم دیگه پشت سرمم نگاه نمیکنم