مامانم انگار فقط خانواده باباش براش مهمن
فقط اون باشه و پسر داداشاش و دخترداداشاش دیگه منم نبودم نبودم
من پدرو مادرم جدا زندگی میکنن گفتم قبلا طلاق نگرفتن ولی جدان
دلیلشو نمیتونم بگم
یعنی هر وقت بریم خونه باباش همچین قربون صدقه بچه هاشون میره که همه چشاشون راست وایمیسته
مثلا میگه عمهههههه قربونت برم یا محکم میکوبه تو سینش
همه چپ چپ نگاه میکنن انگار عقده ایه
حالا هر وقت من برم سراغش یا میگه حال ندارم یا حوصله ندارم هر وقتم بروش میارم میگه تو بیجنبه ای
من باید همیشه خفه شم
تایپ کردم میزارم الان