زندگی با خانواده همسرررر

دور باشین بهتره 

احترامها هم حفظ میشه 

من حتی میگم نزدیک خانواده خودمونم نباید بمونیم

تو رو خدا اشتباه منو نکنی... بگو پدر شوهرت خونه ای که میخواد بده به شما رو کرایه بده پولشو بده به شما...  اگه بری خیلی اذیت میشی 

بستگي داره

اگه خوبن برو پولاتون رو جمع كنين

البنه اگه ميتونين به قول خودت دوري و دوستي

بستگي به خودت و خانواده ي همسرت داره

اره قبول میکردم چرا نکنم مفت داره بهم خونه میده

خوشی زده زیر دلت قبول نکنی

من اگه باشه تو یه اتاقم پیش مادر شوهرم اینا زندگی میکنم تا خونه دار شیم....برو اونجا خونه عم ک خریدین اجاره بده مولش ماه ب ماه بیاد تو جیبت

البته من عاشق نامزدمم انتخابم دلی بود نه منطقی شاید بخاطر اینه😊اگه منطقی بود قطعا نمیرفتم

اصلا قبول نکن 

اشتباه منو نکن سال اول زندگی دعوا هست چ بخواهی چ نخواهی  ابروت میره تو زندگیت دخالت میکنن 

بدرد نمیخوره صبر کن   تا پولش جور شده 

والا عروس ما از خداشه بیاد یکی از طبقه ها ما زندگی کنه ، ولی چون یکی از عروس امون هست دیگه جای دیگه براشون آماده کردیم ، عروس خانم هم پزشک متخصص هست

خیلی باید روحیت قوی باشه وسیاست داشته باشی بتونی زندگی باخانواده همسر 

قبول کن وقتی خونه هست برو زندگیتو شروع کن احترامت رو همیشه بذار کم برو. دردودل نکن جلوشون بحث نکنید تا دخالتی پیش نیاد همه چیز بستگی به خودت داره از الان لجبازی نکن و به فکر اینده و خوشی زندگیت باش تواین شرایط شکر خدا کن عزیزم بسپار به خدا بهشون بگو باش 

هرچیزی حدومرز داررره،گفتی میخوایی بری یه طبقه دیگع؟خوووب همچین هم زیاد باشون رفت وامد نداری...بالاخره اوناهم باید متوجه باشن ودخالت نوچ نوچ

من شرط کردم ۳سال بعد بریم جا دیگع، سر یسال زاییدم زیرش ، نکن نکن نکن

گول اینکه به نامتون بزنه رونخر منم بااین حرفا خر کردن 

اگه خانواده خوبی هستن با رعایت فاصله و احترام برخورد کن روابطتتو کنترل و مدیریت کن سعی کن احتیاجاتتو ههیچوقت عادت نکنی از خونه اونا بیاری برای شام و نهار بادعوت برو هیچوقت شب خونه اونا نخاب و..

زندگی با خانواده ی همسر خیلی سخته

من با خانواده ی خودمم نمیتونم کنار بیام چه برسه به خانواده ی همسر😂

اگه کارتون خیلی گیره به صورت موقت برین اونجا

اگه نه بذارین دست و بالتون باز بشه بعد برین زیر یه سقف

من میرفتم تو پارک چادر میزدم زندگیمو شروع میکردم ولی اونجا نرو حتی اگه پیغمبر هستن

من ۴ سال بودم واااای یادآوریشم وحشتناکه برام