سلام . من الان نامزدم عقد نکردم ینی خودم نخاستم گفتم اول باید تکلیف خونه رو مشخص کنی و بعدش عقد و عروسی اول بهم گفت خونه جدا میگیریم. ولی الان پولش کمه و نمیتونه قیمتام روز به روز داره میره بالاتر بعد دیشب پدر شوهرم میگفت بیاید خونه ما هر کدوم طبقه هارو خاستید بردارید میزنم به نامتون. اما من دوس ندارم ک پیش خانواده شوهر زندگی کنم خیلیم خوبن با محبتن ولی خب همیشه دوری و دوستی بهتره از یه طرفم میترسم ک بعدا دخالت پیش بیاد. به نظرتون چیکار کنم قبول کنم؟! شما جای من بودید چیکار میکردید؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من با خانواده شوهر زندگی میکنم اصصصلا دخالت نمیکنن ولی اصلا احساس راحتی ندارم اونجا همش مواظبم صدام یه خورده بلد نشه بلند عطسه نکنم تی ویو بلند نکنم و امثال اینا یا وقتی خانوادم میان روم نمیشه بگم اروم حرف بزنین اونا نفهمن یا یه بچه خونمون گریه کنه عصبی میشم و اینجور چیزا.از من میشنوی خونه رو قبول کن بدین دست مستاجر با پول اون و پس انداز شوهرت یه خونه خوب رهن کنین
وای نه توروخدا این اشتباه نکن من دارم الان با خانواده شوهرم زندگی میکنم خودم.خواستم چون خیلی با احترام بودم رفته رفته احترما برداشته شدو دخالتا شروع شد و عذاب دادن من الان چهارساله دارم اینجا زندگی میکنم دخترمم دوسالشع الان بماند که وقتی نوزاد بود اصن رعایت صدارو نمیکردن و وقت و بی وقت میومدن بالاو خیلی جیزای وحشتانکه دیگه از خونم متنفرم ناراحتی اعصاب گرفتم خواهرم.نکن اینکاو.تو قرضم.بیوفتی برو.مستقل شووووووووووو
من زندگی خودمو که تو یه ساختمونیم میگم چه جوریه، خونه به نام همسرم هست هردوسه هفته یه بار میرم خونشون البته قبلش زنگ میزنم خبر میدم که سر زده نباشه شوهرم تنهایی اصلا نمیره فقط باهم میریم
ببین شخصیت شوهرت خییییلی مهمه اگه ازاین ادما باشه که دم به دیقه خودش تنهایی یا باشما بخواد بره اونجا اصلا ارامش نداری الان برادر شوهرم اینجوریه همش خونه مامانشه از سر کار میاد قبل اینکه بره خونه پیش خانومش میره طبقه پایین ، تصمیمت خیلی مهمه حواست باشه❤️