کاربری قبلا برای یکی دیگه بود الان واس مادلتنگی میکنم ... ولی حق ندارم بهانه بگیرم ...بیادت می افتم ولی حق ندارم اشک بریزم...تو را میخواهم ولی حق ندارم سراغت را بگیرم...خواب تو را میبینم ولی حق ندارم آمدنت را تعبیر کنم...بی قرار میشوم ولی حق گلایه ندارم...دلم میگیرد ولی حتی حق صداکردنت هم ندارم...قول داده ام...قول داده ام دگر هیچی نگویم...بزرگ شوم...صبوری کنم ...با خاطراتت شاد باشم...و هیچوقت سراغت را نگیرم...من چشمانم را روی زندگی بسته ام.. خنده تلخ من از گریه غمگین تر است
عشق منم با اینکه مذهبی نیست و خیلی روشن فکره هیچوقت اجازشو نمیده ، منم احترام میذارم به نظرش
بس دعاها که خلاف است و هلاک... کز کرم می نشنود یزدان پاک... شکر ایزد کن دعا مردود شد.. ما زیان پنداشتیم ان سود شد.. مصلح است و مصلحت را داند او.. آن دعا را باز می گرداند او...