2777
2789
عنوان

منِ حساس..

76 بازدید | 10 پست

سلام بچها من چند سالی هست بایه نفر در ارتباطم همه چیزم بینمون خوب پیش رفته همه ی ملاک های منو داره تقریبا همین یه هفته پیش زنگ زد ب مامانم و حرف زد گفت قصدش جدیه و میخواد بیاد جلو من از قبل ب مامانم گفته بودم اونم بخاطر من قبول کرد حدوا یکی دو ماه دیگ اون با مادرش بیاد چند بار ببینیم همو و بیشتر آشنا بشیم چون توی دو شهر دور از همیم.. ولی نمیدونم چرا حس بلا تکلیفی دارم انگار گیجم بهش شک میکنم گیر میدم بهش هیچ کار مشکوکی نمیکنه ولی حس بدی دارم کمکم کنید این حس داره روانیم میکنه😞

اسی منم اولا اینجوری بودم خیلی شک میکردم همینجوری بیخودی دوسامم حسودی میکردن هی ی کاری میکردن شکم بیشتر شه ی مدت ک از همه فاصله گرفتمو خودم فک کردم دیدم واقعا جای شک نیستو مشکل از من بوده تو ام چن روز جوابشو نده و بشین با خودت فکر کن

ما دو شاخه ی یک درختیم وای اگر باد از دو سو می وزید...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

فکر کنم حست طبیعی باشه که گیج و بلاتکلیف باشی منم یه خواستگار داشتم دیگه داشت اوکی میشد گفتم اصلا نمیخوام گیج و سردرگم بودم یه تغییر بزرگ هست طبیعیه همچین حسی. 

💙از آنِ خودت باش که ارزنده ترینی💙
گرفتم هرچند خیلی اعتقادی ندارم گفت فقط بگو نماز بخونه و از خدا بخوا اگر خوشبختیت هست خودش جور کنه بر ...

استخاره خیللللی دقیقه  به خدا

پس از خدا بخواه اگه خوبه خودش جور کنه

اشک‌من‌پیرهنتو‌تر‌کرده…‌همه‌جا‌عطر‌توپیچیده‌ولی…دل دیگه غربتو‌باور‌کرده….  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792