ببین من چندتا مورد اینجوری پیش اومده ک میخواستن طلاق بگیرن و باهاشون صحبت کردم همه چی باز اوکی شده.
اون مرد وقتی فش میده ک تو بری سمتش و گیر بدی بهش و ب زور بچسبی بهش یا اینکه هی بگی چرا اینطوری شدی؟مگه من چکار کردم؟ ازین حرفا بزنی.حتی ممکنه توی این شرایط اگر زوری بدی بچسبی بهش با مشتم بزنه و بگه ازم دور شو.
وقتی میگم کاملا خونسرد باش یعنی طوری باش ک انگار اصلا ب اینکه اون قیافه گرفته فکر نمیکنی طوری باش انگار همه چی عادیه و متوجه قیافه گرفتنش نشدی.اگرم میری پیشش بخوابی اون پشتشو کرده تو اصراری ب اینکه حتما روشو کنه و بهت بچسبه نکن.توعادی بخواب حالا یا پشتتو کن یل تاغ باز. اما اصلا رو به اون نخواب.ولی جاتم جدا نکن.
میگم لباسای بازتر بپوش و ب خودت برس یعنی ازون چیزی ک قبلا توی خونه بودی شیک تر باش.عطر بزن ب خودت طوری ک اتفاقی از کنارت رد شد کیف کنه از بوی تو.آرایش های قشنگ کن و موهاتو طوری ک بهت بیاد جمع کن.
مثلا من موهامو اتو میکشم نصفشو جمع میکنم بالا نصفش میریزم پایین و جلوشم یوری مدل پرنسی میکنم شوهرم خیلی دوست داره.یا کل موهامو جمع میکنم ی طرف می بافم و جلوی موهامم مدل های مختلف درست میکنم. ب سر و وضع خودت خیلی برس با اونم کار نداشته باش.سعی کن خودت کمتر حرف بزنی باهاش حرفای واجب فقط.بچتو خیلی ناز کن. من خدا بهم بچه نداده هرموقع میخوام ازینجور کارا کنم گل هامو ناز میکنم.
مطمئن باش خیلی زود اروم میشه شوهرت و خودش دوست داره بیاد پیشت.
البته ک این مدت درکنار این کارا . کارایی ک اون دوست نداره بکنی هم کاملا تعطیل کن تا بعد بهت میگم چکار کنی ک باهات موافقت کنه و انقدر منع نکنه تورو.