2777
2789

دوم راهنماییم. یه دختر شر و شور و زبون دراز تابستونه و به دعوت خالم میریم باغشون تا میوه جمع کنیم همه خاله ها و یه داییم با خانواده هاشون بین اون همه آدم فقط با یه نفر جورم دختر خاله بزرگم(از من شش سال بزرگ تره و تو این دنیا از همه به من نزدیک تره و از همه جیک و پوک هم خبر داریم)
داشتیم با دختر خالم دو تایی دور از جمعیت میوه جمع میکنیم که یهو میگه «واست خواستگار پیدا شده😁»
منم جدی نگرفتم چون از این شوخیا باهم زیاد داریم گفتم«به به حالا کی هست این آدم خوش بخت؟»
با بیخیالی گفت«پسر کوچیک فاطمه خانوم»
(فاطمه خانوم همسایه دختر خالم ایناس که دو تا پسر داره پسر بزرگش شش ساله با دختر خاله ی من همو میخان و با همن)
اولش باور نکردم ولی بعدش احساس کردم جریان جدیه که بعد دیدم بعععله جدیه
فاطمه خانوم به خالم گفته که منو از مامانم خاستگاری کنه مامان منم عکس العملش فقط این بوده«😂😂😂😂هنوز خیلی بچس»
از اون روز به بعد دختر خالم هی از اون تعریف میکرد برام از خوصوصیاتش و...
هی میگف اینجوری گفت اونجوری گفت...
منم چون کم سن بودم و تا حالا همچین تجربه ای نداشتم با هر جمله ای میشنیدم دلم غنج میرفت و خر کیف میشدم 
(چون خیلی طولانیه خلاصش میکنم)
یه سال میگزره به همین مدل تو این یه سال چن بار همو دیدیم و من فهمیدم یه پسر عین خودم شیطون از همه کاراش شیطنت میریزه( الان ۲۴سالشه)
با همه حرکاتش علاقشو میفهموند بهم منم که خر کیف...!
من چون تو جمعشون تازه وارد بودم کلا حرف نمیزدم فقط به کاراشون نگاه میکردم
این آقای خاستگار یه دختر عمو داره که به ظاهر واله و شیدای ایشونه(فقط چون اون پسر چندین ساله باشگاه میره و بدن و قیافه عالی داره عاشقشه همین)
من شنیده بودم که چن بار به پروپاش پیچیده بود ولی میدونستم که از دختره متنفره
اول دبیرستان بودم که دختر خالم بهم گفت آقای خاستگار از این وظعیت خسته شده میخاد بدونه من بهش علاقه ای دارم یا نه میخاد با هم باشیم 
منم درسته ته دلم غنج میرفت ولی در واقع علاقه ای نداشتم بهش اونجوریم که تو این سالا از او دیده و شنیده بودم اون واقعا عاشقم بود با خودم گفتم حالا که اون انقد دوسم داره چرا از دستش بدم؟!
خودشم که جریان ماله امروز و دیروز نبود و ماله چن سال بود
قبول کردم
۱۲بهمن بود و جمعه که اولین روز حرف زدنمون بود من از شدت استرس و هیجان رنگ عین گچ دیوار بود و کل بدنم میلرزید 
چون من مدرسه میرفتم و درس میخوندم دو روز یبار حرف میزدیم به خاسته ی من

 این کاربری قبلا دست یکی دیگه بوده و ماله من نیست تاپیک هایی که هست هم ماله اونه بجز دوسه تای آخری✋🏻

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

ازدخترخالت وامثال دخترخالت متنفرم 😥

خدای مهربانم سلام 😍😍😍بابت هرشبی که بی شکرسربربالین گذاشتم؛بابت هرصبحی که بی سلام به توآغازکردم؛بابت لحظات شادی که به یادت نبودم؛بابت هرگره که به دستت بازشد ومن به شانس نسبتش دادم؛بابت هر گره که به دستم کور شد ومن تورا مقصردانستم 😢مراااااااااااا ببخش😢

اون هر بار کلی ابراز علاقه میکرد ولی من کلا معمولی بودم یادمه بعد سه هفته بهش گفتم عشقم کلی ذوق مرگ شده بود🤦
یه ماه و خورده ای با هم بودیم که دیدم رفتاراش یه جوری سرد شده بود حوصله نداشت..!
من از دختر خالم شنیدم که اون دختر عمویی که عاشق این آقای خاستگار بوده کشوندتش دانشگاه و گریه و زاری و قسم و التماس که من بدون تو نمیتونم این آقای خاستگار هم با خودش گفته این دختره(من)که منو نمیخاد (از مدل حرف زدنم اینجوری برداشت کرده بود ولی در حقیقت من یواش یواش دوسش داشتم)منو ول کرده بود و رفته بود با اون دختره(دختره رفته بود پیش دعا نویس که واسه پسره دعا بنویسه  این پسره هم جوریه ساختار بدنش که اگه واسش دعا بنویسی کلا دیونه میشه)(اینا رو یه آدمی که قران باز میکنه سر گذشت آدمو میگع گفته بود بهشون)
این پسره هر روز که با اون دختره بود دوونه تر میشد به در و دیوار مشت میزد یهو میدیدی میزده زیر گریه..!
گوشی رو میگرف دستش با دختره چت میکرد میگف من عاشق این دختره ام دختره که میرفت یهو گوشی رو میکوبوند بع دیوار میگف حالم از دختره بهم میخوره...!
دختر خالم میگفت قافش خیلی عوض شده بوده من که ندیده بودمش
خلاصه این هر روز دیونه تر میشد تا اینکه اینا به یه طریقی میفهمن که که این پسره یه انگشتری داشته که دختره دعا رو از طریق این انگشتر به پسره وارد کرده اون انگشتر رو میندازن دور 
این پسره به حالت عادی برمیگرده ولی دختره دست از سرش برنمیداره (دختره از اوناییه که همه جاشو ل خت میکنه که طرفو جذب کنه)خب هر پسری هم باسه خدایی جذب میشه بعدش محرم بود که من به دختر خالم گفتم که شمارشو بده من باهاش کار دارم میخام بعضی حرفارو بهش بزنم(کرم از خود درخته🤦 در واقع نقشه کشیدیم که این پسررو از دست دختره بیرون بکشیم فقط همین)
من بهش پیام دادم با هم حرف زدیم بعد یه مدت بهم گفت از اون دختره متنفره و از اول منو دوس داشته و عاشق من بوده و مجبوری با اونه(تو اون دوران هم با من بود هم با اون دختره)
من خرم باور کردم..!

 این کاربری قبلا دست یکی دیگه بوده و ماله من نیست تاپیک هایی که هست هم ماله اونه بجز دوسه تای آخری✋🏻

هی به من محبت میکرد میگف صب کن من اون دختره رو دک کنم بره از یه طرفم میگفت وقت بده ببینم کدومتونو میخام😑
شش ماه گذشت(تو این شش ماه ام یبار همو از نزدیک دیده بودیم و حرف زده بودیم)
(الان یادم اومد دختره مهره مار داره هر کسی باهاش حرف بزنه عاشقش میشه ولی وقتی با هم حرف نمیزنن همه ازش متنفرن)
بخاطر همین دو دل بود 
یه مدت میرفت یهو چن روز پیداش نمیشد زیاد دروغ میگفت منو دک میکرد
(من تو این چن مدت به دوس داشتنم اضافه شده بود و در واقع عاشقش شده بودم)
منم که این پیداش نمیشد حالم خیلی بد میشد هی نگران میشدم 
یبار بهش زنگ زدم گفتم تکلیفت مشخص نشد؟؟
گفت من ازت وقت خاسته بودم
گفتم شش ماه کم نیس؟؟
گفت من هنوز تصمیم نگرفتم!!!
گفتم هم خودتو هم منو هم اون دختررو علاف کردی!
گفتم اگه رفتنیم بگو که برم!!!
گفت میری واقعا؟؟😏
گفتم نمیتونم که خودمو تحمیل کنم نخای میرم
نه گذاشت نه برداشت گفت راحت نیستی برو من جلوتو نمیگیرم 
یه چن جمله دیگه گفت بعد شارژش تموم شد قط شد گوشی...!
الان دیگه رااااااحت با اون دخترس...
فک کنم ازدواج میکنن باهم..!
(تو این ماجرا تنها کسی که از اولش هی ضربه خورد من بودم...
هیشکی نپرسید خوبی الان؟
همه گفتن خوبه که انقد بیخیالی...!
همه گفتن پس چرا گریه نمیکنی؟؟؟
هیشکی درون منو نمیبینه هیشکی درد منو نمیفهمه...!
همه بعد دو روز یادشون میره من چه سر گذشتی داشتم...)
×توجه×
شاید بگین پسر به اون سن چجوری با یه دختر بچه؟؟
من کلا همیشه بزرگتر از سنم میدونستم همیشه بیشتر از سنم حرف میزدم کلا آدمیم که عقلم به سنم نمیخوره همه میگن حرفات عین آدم بزرگاس 
به خاطر اون😔
تمام...!

 این کاربری قبلا دست یکی دیگه بوده و ماله من نیست تاپیک هایی که هست هم ماله اونه بجز دوسه تای آخری✋🏻
خدا لعنت کنه دخترخالتو که مسیر زندگی یه بچرو تغییرداد

اونجوری نگو اون تو این قضیه بیشتر از من ناراحته🙏

 این کاربری قبلا دست یکی دیگه بوده و ماله من نیست تاپیک هایی که هست هم ماله اونه بجز دوسه تای آخری✋🏻
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز