خیلی وقت پیش بود که
وحید بالاخره مخ گلی میزنه جدا میشه از شوهرش بعدش ازش پول میگیره صدف هم حامله میشه ، وحید گلی رو میزده، شک گلی به مادرش زیاد میشه یه مدت قطع ارتباط میکنه ، یه شب که گلی تو اینسنا می بینه مهران و وحید و صدف همه شمالن ناراحت میشه اسکرین چتهاش میفرسته واسه مهران، مهران وحید کتک میزنه گلی داشته خودکشی میکرده مادرش میاد پیشش بعد می فهمه که پسرخاله مهران که شکل مهران هست خواستگار مادرش بوده با مادرش صحبت می کنه تا. ازدواج کنه مهران هم زن می گیره خودشم هر چند صباح پسرش می بینه