بیاید از دزدی هایی که تاحالا ازتون شده بگید؟

شب گوشی خریدم 

فردا بعد از ظهرش دزدیدن😔

بچه بودم از عروسی اومدم بیرون دیدم کفشمو دزدیدن.منم کفش خوشگل یکی دیگه رو ورداشتم😐😐😐

رفتیم اهواز زیارت حرم حضرت علی ابن مازیار 

ظهر گرماااا جانم کبری بود

همه کفشامونو برداشته بودن مسافر بودیم

با پا پیاده از داخل صحن تا کیلومترها رفتیم جا پارک ماشین

با پا پیاده وسط بازار تا کفش بخریم

خیلی ناراحت شدم نه بابت کفش های نو

بابت حرمت شکنی ی زائر ی مسافر

من دقیقا پارسال تو اردیبهشت گوشیم تو کیفم بود تو اتوبوس خط واحد  ساعتو نگا کردم  دیگه زیپ کیفمو نبستم  گوشیمو زدن  ...وقتی پیاده شدم تازه فهمیدم انقدر گریه کردم کلی توش عکسو فیلم شخصی بود😔

کوچیک بودم تراشمو دوستم دزدید همین..بعدشم دیگه هواسم جمع کردم از اون موقع دیگه چیزی ازم ندوزدیدن😁

اوایل کرونا حلقه های نامزدی خودم و همسرمو گذاشتم تو میز آرایش که همش دست میشوریم تن تن درنیاریم و...در کل راحت باشیم امروز یه لحظه یادم افتاد رفتم دیدم نیستن   

یه بار توعقد بودم رفتم حموم گردنبندمو از گردنم درآوردم گزاشتم تو کشو ..بعد دیگه سراغش نرفتم تا دوروز ..بعد دوروز نبودش (سال ۹۱ خریده بودم ۴ تومن)

البته تو اون دو روز خیلیا اومدن خونمون نمیتونم بگم کی بوده 

چندباری هم پول دزدیده شده ازم 

دخترعموی من اینجوریه . واسه عقد خواهرم اومدن خونمون از فرصت شلوغی استفاده کرده بود و رفته بود گردنبدی که عشقم برام خریده بود برداشته بود . منم بعدش اومدم سر کشوم خودشو دوتا دختر عموی دیگمم تو اتاق بودن . چون گردنبندرو خیلی دوست دارم از رو عادت جعبشو باز کردم دیدم نیست هی گفتم نیست وای الان اینجا بود و کلی گریه کردمااا اخرش بیشعور مثلا داشت کمک من میگشت یهو گفت عههه بیا افتاده بود پشت کمد 

اون یکی دختر عمومم فهمید نگاه من کردو خندید 

مورد های دیگه هم بوده از بقیه فامیل کلا همرو زخمی کرده

پارسال عید خونمونو دزد زد

منم بچگی یه صندل  تازه خریده بودم دزدیده بودنش یه دمپایی لاستیکی قرمز برام گذاشته بودن هیچوقت یادم‌نمیره😞

یبارم تولد ۱۰سالگی و ۸سالگی منو آجیم باهم گرفتیم من کتاب داستان از لوازم تحریر کنار مدرسمون گرفتم واسش و کادوش کردم...تو مدرسه جا گذاشتم بعد که رفتم بردارم نبود...شب تو تولد یکی از همکلاسیام همونو بم کادو داد

من اکثرا طلاهامو نمیندام.عاشق بدلیجات جینگیلی مینگیلی هستم. یه دستبند  استیل طلایی داشتم با نگین سبز کارشده بود خیلی شبیه طلا بود. برای عروسی یکی رفته بودیم یه شهری خونه عروس شلووووغ و پر رفت و امد. خواستم لباس بپوشم بخاطر اینکه گیر نکنه به لباسم دراوردم گذاشتم یه گوشه در عرض 5 دقیقه دزدیدنش

بیچاره فکر کرد طلاست😂

منم یه روز قبل عید کیفمو زد کل عید پول نداشتم کیفم گرون بود تازه کارتامم توش بو تعطیلدبود همه جا فقط500تومن توش کرم بود تو شرکت ارایشی کار میکردم با دوتا گوشی

اینقدر از من و خانواده ام دزدی شده که نگو، فقط مامانم 3 دفعه برای خواهرم لوازم برقی جهیزیه خرید عین‌ش رو دزد برد، همسایه مون دزد بود بعد که کلانتری میامد خودش بیشتر از همه شاکی بود، تازه اب قند هم میداد مامانم، هرچی هم به مامانم میگفت این دزده، بابام قبول نمیکرد میگفت مال آدم یه جا میره ایمانش هزار جا 😢 تا آخر سر از اون ساختمون رفتیم 

الانم از خونه ام برنج و گوشت و مرغ کم میشه، اونم نه مثلا یه گونی، کم کم برداشته میشه مثلا یهو 3 بسته گوشت کم میشه یا نصف گونی برنج