😎بنده یه دفعه با داداشم رفتم نونوایی بعد عمری دردش رو به داخل نونوایی باز میشد 😐خلاصه نگم براتون دستگیره درم نداشت 🤦♀️دوتا در داشت داداشم از اون در رفت من از اون درد دیگش😶میخواستم به حساب خودم کلاس بزارم😶😶اما ازبس شیشه های نونوایی تمیز وبدون لک بود ندیدم فک کردم درش بازه. تو نونواییم، به چشم برادری همه جووون 😖😖 با شوق رفتم سمت در اما چشتون روز بد نبینه همچین سرم کوبید به در 🤕ک کلان از ریشه تکون خورد🥴 داداشم نونارو ول کرده بود میخندید😑😑شاطراهم ک کلان یکی بع بهونه دستشویی رفت😒 یکی صورتشو اون ور کرد 😒یکی دیگ سرش توگوشی و میخندیدن 😥😥😥از خجالت آب شدم یه لحظه فک کردن درشکست😬 یا یه هفته سرم شبیه کدو حلوایی شده بود 🙊🙊اون صحنه رو هیچ وقت یادم نمیره دیگ من بودم ک برم نونوایی😆😆برای هفت پشتم بس بود😂