من یه اخلاق بدی دارم که شوهرم یکاری کنه هی میکوبم تو سرش ول کننیستم دست خودم نیس چیکارکنم وقتی عصبانیم میگم شوهرمم میگه چرا ول کن نیستی من به غلطی کردم اینهمه گفتن نداره
اره همین اخلاقش باعث شده ازش زده شم حتی ب خودکشی فکر کردم
دست خودم نیس گاهی کاری خواسته بکنه دوست نداشتم التماسش کردم کار خودشو کرده واقعا هنوز رو مخمه منم یادم نمیره رفتارشو.یا مثلا مادرشو میبره بیرون خرید اینور اونور من میگم بیا بریم بیرون خرید کنم خرید خونه میگه خوب نیست میگم تو ماشین بیرون نیایم یه دور بزنیم میگه نمیریم منم میگم مادرتو میبردی خوب بود برا من بده البته این مثال کوچیکش بود بعضیاشا دوست ندارم اینجا بگم