رفته بودیم خونه پسرخالم، تازه ازدواج کرده بودن، خانمش اصرار کرد شل بمونید، ما هم چون مسافر بودیم و خودشون هم خیلی اصرار کردن موندیم، قبل خواب به عروس خالم گفتم خیالت از بابت رخت خواب جهازت راحت پسرم تا حالا یه بارم جاشو خیس نکرده، اون موقع حدود پنج سالش بود و خدایی یه بار هم نه تو بیداری نه تو خواب خودش رو خیس نکرده بود، صبح که بیدار شدیم احساس کردم بارووووووووون اومده چون بالش و تشک و لحاف از سر تا ته خیس بود
یعنی بچه 180 درجه چرخیده بود و آب پاشی کرده بود، وحشتناک بود از خجالت نمی تونستیم از تو اتاق بیرون بریم، چند بار صدامون کردن هم بهانه آوردیم، آخرش عروس خالم از بیرون اتاق گفت بابا بچه ست دیگه بیخیال بیاین صبحونه بخورین
یعنی مرديم از خجالت،کاش حداقل قبلش پز جیش نکردنش رو نداده بودم
خلاصه هر کاری کردیم نذاشتن بشوریم رخت خواب رو
طفلکی جهازش