خواستگار هندی صفحه 4 | تبادل نظر نی نی سایت

mastane_199966

مدیر استارتر

عضویت: 1398/12/27

تعداد پست: 252

چندسالشه؟ چکارست؟ چجوری تورو پیدا کرده آخه؟؟؟

۲۶ تو اینستا پیدا کرده تو شرکت نستله کار میکنه نمیدونم میشناسی شرکتش رو یا ن .

خیلی گیر داده

باهاش منطقی صحبت کردم گفتم اگر خونتون ایران بود یا لااقل خانواده ت رو میشناختم قطعا باهات ادامه میدادم ولی نمیشه واقعا اونم گفت حالا ادامه بدیم من میام ایران.مسلمونم هست خیلی هم از ما معتقد تره.

1399/01/23

|

19:25

0 نفر لایک کرده اند ...

mastane_199966

مدیر استارتر

عضویت: 1398/12/27

تعداد پست: 252

اول قشنگ توضیح بده بعد...

۲۶ سالشه

تو شرکت نستله کار میکنه

مسلمونه

تواینسناا پیدام کرد از همونجا گیر دادش

بعدش گفتم که ببین اگر پدر مادرت رو میشناختم یا چمیدونم ایران بودین و شرایط آشنایی بود ب پیشنهادت فک میکردم .ولی اینحوری واقعادنمیشه ما هفت پشت غریبه ایم. اونم گفت ادامه بدیم حالا تا ببنیم جی میشه . گفت میاد ایران

1399/01/23

|

19:30

0 نفر لایک کرده اند ...

mastane_199966

مدیر استارتر

عضویت: 1398/12/27

تعداد پست: 252

اهااااا پس انگیلیسیتون زیاد فوله خوشبخت باشی عزیزم

قربانت خانومی🌹🌹🌹

1399/01/23

|

19:32

0 نفر لایک کرده اند ...

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16115

۲۶ تو اینستا پیدا کرده تو شرکت نستله کار میکنه نمیدونم میشناسی شرکتش رو یا ن . خیلی گیر داده باهاش ...

میدونم توی اینستا پیدا کرده اما چجوری یهو تورو پیدا کرده؟؟؟؟ تعجب نکردی؟؟؟ مطمئنی راست میگه؟

یکم سخته فک کردن راجع بهش ،نمیتونی علافشم کنم بش بگی بیاد ایران و... بعد بهش بگی نه

خانوادت باید ببینی اجازه میدن با همچین کیسی ازدواج کنی؟ باید هند بری زندگی کنی، وضع مالیش خوبه؟ هندیا اکثرشون آدم فقیری هستن و....

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/01/23

|

19:33

1 نفر لایک کرده اند ...

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16115

۲۶ سالشه تو شرکت نستله کار میکنه مسلمونه تواینسناا پیدام کرد از همونجا گیر دادش بعدش گفتم ...

اگر میدونی تهش نرسیدنه تا وابستش نشدی کات کن،ادامه یه رابطه ای که تهش معلوم نیست بهم برسید باعث آسیب به تو میشه

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/01/23

|

19:35

1 نفر لایک کرده اند ...

mastane_199966

مدیر استارتر

عضویت: 1398/12/27

تعداد پست: 252

میدونم توی اینستا پیدا کرده اما چجوری یهو تورو پیدا کرده؟؟؟؟ تعجب نکردی؟؟؟ مطمئنی راست میگه؟ یکم سخ ...

تو لایک کننده های ی پیج دیده اتفاقی. باهاش ویدیو چت داشتم.چون شک کرده بودم ولی کاملا هندیه. ن این فقیر نیستش.منم نمیتونم هند زندگی کنم بهش گفتم خانواده م نمیزارن ولی اون میگه حالا بشناسیم همو منم میام ایران. منم دلم نمباد علافش کنم خودش گیر داده.

1399/01/23

|

19:35

1 نفر لایک کرده اند ...

mastane_199966

مدیر استارتر

عضویت: 1398/12/27

تعداد پست: 252

اگر میدونی تهش نرسیدنه تا وابستش نشدی کات کن،ادامه یه رابطه ای که تهش معلوم نیست بهم برسید باعث آسیب ...

جوابشو نمیدم اصلا. بعضی روزا دوبار بم زنگ میزنه جوابشو نمبدم اخه خداروخوش نمیاد جوون مردم رو امیدوار کنی. من ن میخوام ناراحت بشه ن امیدوار بشه

1399/01/23

|

19:36

1 نفر لایک کرده اند ...

آسمان۰

عضویت: 1399/01/13

تعداد پست: 4203

ما ایرانیشم نداریم چه برسه هندی😂😂😂😝😝

1399/01/23

|

19:38

2 نفر لایک کرده اند ...

mastane_199966

مدیر استارتر

عضویت: 1398/12/27

تعداد پست: 252

ما ایرانیشم نداریم چه برسه هندی😂😂😂😝😝

من ایرانی اصلااااا ندارم

1399/01/23

|

19:38

0 نفر لایک کرده اند ...

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16115

جوابشو نمیدم اصلا. بعضی روزا دوبار بم زنگ میزنه جوابشو نمبدم اخه خداروخوش نمیاد جوون مردم رو امیدوار ...

واقعا هم سخته، ایشالله هرچی خیره برات پیش بیاد

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/01/23

|

19:41

1 نفر لایک کرده اند ...

mastane_199966

مدیر استارتر

عضویت: 1398/12/27

تعداد پست: 252

واقعا هم سخته، ایشالله هرچی خیره برات پیش بیاد

فدای تووووو مرسی که انقدر با حوصله جواب دادی😘😘😘😘

1399/01/23

|

19:46

1 نفر لایک کرده اند ...

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16115

فدای تووووو مرسی که انقدر با حوصله جواب دادی😘😘😘😘

قربونت عزیزم ، کاری نکردم امیدوارم خوشبخت بشی😍💜💛

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/01/23

|

19:49

1 نفر لایک کرده اند ...