چرا
واااا چرا نخوابیدی ؟خب اگه رابطشون مورد دار بود پیش شما زنگ نمیزد ک!تو رو خدا بس کنیم این فکرا رو انقدر گیر ندیم ب همسرامون ک نتیجش بشه رولبط پنهانی خب بازی کردن ب اون بخت برگشته بقیه گفتن دیگه
ببین زنگ بزن ب دختره هرچی دلت میخواد بهش بگو بهشم بگو‌دیگه شمارهتو روگوشی همسرم نبینم اخرشم بگو خواستم جراتمو بهت نشون بدم
آبجی این قضیه خیلی مشکوکه راحت از کنارش رد نشو
در واقع شما مغازه رو اجاره دادین به یکی و اون خانوم براش کار میکنه اما شماره همسر شما رو هم اون خانوم داره
منم دوران مجردی با همکارم شوخی داشتم البته اوشون خیلی بیشتر شوخی میکردن با من خب بالاخره اگه یکم شوخی چاشنی کار نباشه سخت میگذره اونم کار ما که خیلی سخت بود، ولی خداوکیلی هر زمان خانوم همکارم میومد محل کارمون یا حتی تلفن میزد من فووووق العاده سنگین برخورد میکردم که خدایی نکرده اون خانوم توی دلش آشوب راه نیوفته و خیالش راحت باشه.
مگه نمیگی باهاش بیرون بودیم....پس خودت حس راحتی بهش دادی
بعد اینکه بنظرم قرار داد مغازه رو فسخ کنه همسرتون
اگه تا الانم چیزی بینشان نبوده باوجود اینکه حالا گفته جرات حقیقت بجایی بازی کرده بعد حالش جوری بوده است کرده ادم سبک سری
شک نکن ازاین به بعد ناخواسته همسرت بهش فک میکنه اونم که شیطون
