بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دوتا خواهر و یه برادر دارم که برادرمو بیشتر دوست دارم😀
همسرت وظیفه نداره کمبود ها و عقده های مالی و عاطفی که خونه پدرت داشتی رو جبران کنه با کمک هم زندگیتون رو بسازید😉💪یه بارم مارو تو پارتی گرفتن به سرهنگه گفتم من سرایدار اینجام خودم باهاتون تماس گرفتم تیپمو نگاه کرد گفت اینو آزادش کنید کلی هم ازم تشکر کرد☺
کاشت ناخن سبکِ روسی😌❤زیبا و عَسَلی مَسَلی NAIL BY MARAl💅 حافظ سوره قل هوالله احد، سوم راهنمايي که بودم. يه معلم داشتيم که مي گفت هر انساني صورتش شبيهِ یِ حیوونِ حالا بنظرتون شما شبيهِ چه حيوني هستيد؟! هر کي براي خودش يه چيزي در مياورد. يه دوست داشتم اسمش سميّه بود. کپِ پنگوئن بود. هميشه هم مثلِ پنگوئن راه مي رفت. اما بلند شد با افتخار گفت: « من سگِ پا کوتاه هستم.» مام چيزي نگفتيم دلش بکشنه. چه اشکال داره؟ سگ نجيبِ خوبِ. بذار باشه.يادمِ اون موقع بيشتريا آهو بودن. يعني به هر کي که مي رسيد چند بار پلک مي زد مي گفت من شبيهِ آهو هستم. حالا شبيهِ هر چي بودن اِلا آهو… يکيشون که کُپِ بوزينه بود. يعني با بوزينه مثل گوجه اي مي موندن که از وسط له شده باشن ها اما باز رو يه پا واستاد گفت من آهو هستم.خلاصه به ما که رسيد ما راس و حسيني صاف واستاديم گفتيم به ما مي گن شتر. نمي دونم چرا کلِ کلاس ترکيد.چه کنم خو؟ اين داييمون از بچگي واس خاطرِ لبامون به ما مي گفت شتر. لب شتري، لب شتري از دهنش نمي افتاد اینکه خوبه بعضی وقتام میگفت مارال شبیه شتره معلممونم که تا اون موقع هم خودش و حفظ کرده بود پکيد از خنده
من دو تا داداش دارم یه خواهر که هر 3 از من کوچیکترن همشونو دوس دارم اما داداش آخریم که الان 8 سالشه جونمه و نفسم البته لازم به ذکره وقتی به دنیا اومد من 19 سالم بود به مامانم میگفتم یا من یا این بچه باید سقطش کنی الان هم اون خیلی منو دوس داره هم من عاشقشم