من از روزی که خیاطی یادگرفتم یه جوری رفتار کردم باهاش که پارچه نیاره من بدوزم چون مادرشوهرمن خیلی ایراد میگیره یعنی من هرچی میدوزم کلی ایراد میزاره رولباس به خاطرهمین منم نمیدوزم براش به شوهرمم گفتم من دوس دارم برا مادرت بدوزما ولی اون از لباسای من ایراد میگیره چه برسه به لباس خودش ولی بازم با کمال پررویی یه بار پارچه اورد منم انقدر پشت گوش انداختم تا بعد از چندماه دوختم براش کلی ایراد گرفت ازش
شوهرمم گفت دیگه ندوز براش البته شوهرمن از این پسرای مامانیه ها خودم تعجب کردم وقتی اینجوری گفت😐😐😶🤭