شوهرم بعداز کرونا رفت شهرشون . بعد چند وقت پیش زنگ زد که من دیگه نمیام شهرتون (شهرما قمه) چون قم خطرناکه و فلان . توبیا اینجا فعلا چندماه خونه ی پدرم بمونیم . خونه ی پدرشم فقط یه اتاق داره و یه انباری که اتاق کردند . بعد منو باشکم گنده میخواد ببره تو اون اونک . تازه با برادرشوهری که هی باید پیشش حجاب داشته باشم و وتازه بعداز اون ابروریزی که خواهرش راه انداخت و به خونمون زنگ زد و کولی بازی راه انداخت .