یه دوست دارم دیوونه...

صمیمیت رو قبول دارم اما حمایت تو روابط غلط وسن پایین رو خیر

واقعا دوره ی بدی شده وسخت

دقیقا چون دوره بدی شده من میگم مادرا باید با بچشون صمیمی باشن هرچی باشه بدونی بچت داره چیکار میکنه بهتره تا زیرزیرکی کارشو بکنه و ازش سواستفاده بشه

منم داستان دوستو بگم مثل دوست هستش

مرسی عشقولآتم😘

خونه رو به روی مدرسمون یه پسر هست هم سن ما بود سال اول دبیرستان بودیم پسره سر به زیری بود اصلا سرشو نمی اورد بالا این دوست ماهم قفلی زد رو این یک سال طول کشید تا سربه راهش کرد😂دیگه پسره هرکی رو میبینه بهش زل میزنه برای امتحان های پایانی یاهم رفیق شده بودن هرصبح تو راه میدیمشون دارن باهم بستنی میخورن میان رابطه اشون خوب بود و خواهرزاده یکی از دبیرامون بود اسمشم امیرو بود تا وقتی اینا خوب بودن ماهم نمره الکی میگرفتیم چون دبیر لیست اسامی رو میبرد خونه گاهی اوقات اونم نمره الکی میزد برامون تا وسطای سال دوم رابطه ای ایناخراب شد پسره دیگه هر دختری میدید بهش شماره میداد ک اتفاقا دوستمم یه بار دید بعد کلی گریه دوباره باهاش ادامه داد سال سوم پسره با یکی دیگه رفیق شد ولی همچنآن دوست روانی ماباهاشه خودمون روکشتیم تا بهش بگیم راهی ک مبری غلطه ولی حالیش نمیشه

از رابطه اینا کل مدرسه خبر دارن حتی مدیرمونم میدونه خنگ نمیفهمه ابن کارا اشتباهه میدونی وقتی یک نفر عاشق میشه دیگه نمیشه حقیقت بهش بفهمونی چون هم کور هم کر  اخرش چ فیلسوفانه گفتم😂

واقعا