2777
2789

من الان از تنها کاری که مثه چی پشیمونم اینه که وقتی خونمو دزد زد از ترس پاشدیم اومدیم خونه روبرویی مادرشوهرم اینا زندگی کردیم.تو یه خونه کلنگی قدیمی کوچیک که مال پدرشوهرمه.خونم خیلی بزرگ و قشنگ بود هرکاری میکنم شوهرم راضی نمیشه دیگه ازاینجا بریم.پول داره که از اون بهترشو بخره ولی هرچی میگم بدتر لج میکنه باهام میگه من راحتم اینجا.چقدر دعوا کردم باهاش بیفایده بود.با خونواده خودشم خوب نیستم که باهاشون رفت امد کنم ی جورایی دلم میخاد از اینجا فرار کنمممم.بچمونم که دنیا اومد هرچی میگم اینجا محیطش خوب نیس اینجا راحت نیست بچه باز لج میکنه میگ من همینجا میمونم

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

با محبتم ينفر فك كرد دوسش دارم و خيلي اسيب ديد

به عقب برميگشتم مراقب رفتارم بودم ك به اينجا نرسه

البته مال خيلي سال پيشه قبل ازدواجم

دیدین خدا بالاخره بغلمو با دستاش پر کرد؟                         امضای قبلیم: خدایامیشه بغلمو با  دستات پر  کنی؟ آخه  مامانم میگه: دستای خدا به لطافت نوزاد تازه  متولد  شدس❤ 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز