2777
2789
عنوان

کار در غسالخانه

| مشاهده متن کامل بحث + 12184 بازدید | 78 پست
مثلا چه شرایطی . لطفا هر اطلاعاتی دارین دراختیارم بزارین    

فک کن ی میت تصادفی یا کسی ک بخاطر سانحه یا... رو بیارن.. خوب بدنهای از هم پاشیده.. ب نظرم سخترین قسمت اینکاره.. ب اصافه اینکه بخوای نخوای تو روحیه تاثیر داره.. احساس غم و ناامیدی و... واقعا توانشو داری؟ 

من به معجزه خدایی ایمان دارم که از دل پهنه های منجمد برف، گل یخ را میرویاند

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

تو شهرستان بهتره .فکو فایل مرده میان داخل هر کدوم یه پولی میدن به غسال 

هرگاه خداوند تورا به لبه پرتگاه هدایت کرد به او اطمینان کن چون یا تورا از پشت خواهد گرفت یا پرواز کردن را به تو خواهد آموخت.
فک کن ی میت تصادفی یا کسی ک بخاطر سانحه یا... رو بیارن.. خوب بدنهای از هم پاشیده.. ب نظرم سخترین قسم ...

من بااین ادما جای دیگه هم سروکار دارم فقط نمیشستمشون . درنتیجه برام مساله ای نیست 

یه نی نی تو راهی دارم که بی دعوت داره میاد 
من بااین ادما جای دیگه هم سروکار دارم فقط نمیشستمشون . درنتیجه برام مساله ای نیست 

خوب اگر توان روحیشو داری اینم ی شغله.. هم برا جامعه مفیده هم ثواب داره.. انشالله هرچی خیرت باشه

من به معجزه خدایی ایمان دارم که از دل پهنه های منجمد برف، گل یخ را میرویاند

اگر غسالی درآمدش بالا بود که ملت شجاع براش صف میکشیدن، توی ماه عسل چندنفر رو اورده بود خانما غسال بودن توی تهران، بهشون نمیخورد وضع مالیشون خوب باشه!





فکر کن داری مرده رو میشوری بهو زنده بشه👻😱

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792