از قبل از عید با شوهرم سر اینکه میخواد بره شهرشون خونه مادرش با توجه به اینکه خونشونم پررفت آمد هست و ما بچه کوچیک داریم بحث داریم دیشب باز بحثمون بالا گرفت امروز قهر بودیم.امشب مادرش زنگ زده کلی حرف الکی زد بهش...جای اینکه بگه بخاطر بچه و مریضی و ویروس نمیتونیم بیاییم میگه فلانی نمیاد دیگه چجوری بیارمش بچه رو هم نمیتونم بیارم شیر میخواد و اینا خودم میام.و مادرشم یه چیزایی میگفت ب این اینم میگفتش آره میدونم بچه که نیستم...منم بعدش بهش گفتم خوبه خودت میدونی چرا میگم نریم خدا خودش میدونه...و الان دلم داره میترکه از این حجم دروغ و نیرنگ...چجوری دلمو آروم کنم...😿😿😿