نبخشیدم اما ممنوع الخروج هم نکردم و تونست ماشینش رو ببره روسیه بفروشه
دوران عقد جدا شدم
عقد کردیم ۳۱۴ تا سکه بود گفت بنویس ۳۰۰ تا گرفتم برو ثبت دفترخونه کن اسکن کن به ایمیلم بفرست
قبول نکردم گفتم میبخشم اما نمینویسم گرفتم
گفت نه بنویس گرفتی
گفتم اگه اینکارو کردم بعدش چی میشه گفت ۱۴ تای مونده رو مثل سگ میندازم جلوت طلاقت میدم
حتی نیومد طلاق بده غیابی جدا شدم
اما چون باکره بودم نصفش میرسید
۱۵۷ تا که قاضی به زور گفت باید ببخشی تا طلاق اجرا بشه ۷ بخشیدم
موند ۱۵۰ تا
همچنان مونده فقط حکم مهریه رو گرفتم نرفتم اجرای احکام