ما سالهاست که همدیگرو دوست داریم یعنی از ۱۸ سالگی که همکلاسی شدیم الان ۲۵ سالمونه اما هیچکدوممون تلاشی برای رسیدن بهم نمیکنیم ، میخوام فراموشش کنم اما نمیشه چند وقت ولش میکنم سرخودمو گرم میکنم تا از ذهنم بره اما اون دوباره میاد با روح وروانم بازی میکنه و بازهم سکوت اون و دلتنگی های من و این جریان چند ساله که ادامه داره برای فراموش کردنش دو سال برای ادامه تحصیل رفتم یه شهر دور که هزاران کیلومتر با شهر خودمون فاصله داشت اما فایده نداشت😢 پیر شدم به پای این عشق خواستگارمو رد کردم و میکنم هیچ کسی جز اون به چشم نمیاد😢