اون موقع ها که بیکار بودم خونه هر کی از فامیل میرفتم یه چیز بهم میگفت هرکی میومد خونم یه چیز بهم میگفت خیلی دلم میشکست خیلی ناراحت میشدم بعد از یه سال الحمدالله کار پیدا کردم دهنه همشون بسته شد حالا اونایی که فهمیدن کار پیدا کردم و اونموقع ها مسخرم میکردن کار رفتنمو از فامیل قایم میکنن و ب کسی نمیگن
ولی یادم نمیره هیچ وقت حتی حرف های خاله و مادربزرگمو که همش بهم میگفتن دختر خالت درس نخونده کار پیدا کرده ولی تو تحصیل کرده ای و کار نداری
من فهمیدم خدا جواب دل شکستمو داده شاید بعضی وقت ها ناشکری کنم ولی یادم نرفته که خودش بهم نظر کرد و گرنه نمیدونم الان از لحاظ روحی تو چه وضعی بودم😔