💎اصلا مگر می شود عید و سال نو را بدون دید و بازدید برگزار کرد!
هرچه باداباد! هم عید داریم و هم بوس و بغل!
من که خودم تصمیم دارم لباس های نوی خودم را بپوشم و به اتفاق همسرم به اتاق دختر کوچکم بروم و سر سفره هفت سین او و در کنار عروسک هایش که هر کدام اسم زیبایی دارند بنشینم.
شکلات بخورم و عروسک هایش را ببوسم و همه آنها را بغل کنم.
بعد بلند شوم و وارد دنیای زیبای نقاشی هایش بشوم که روی کمدش چسبانده است؛ آنجا همه دارند می خندند، کوه دارد و آفتابی زرد رنگ و بزرگ، گلهای رنگی و خانه ای که از دودکش آن هنوز دود بالا می رود.
فعلا که این دنیا بنای بی مهری را با همه دارد؛ پس همان بهتر که عید امسال را در خانه و در دنیای زیبای بچه ها، نقاشی ها و عروسک ها سپری کنم.
یادم باشد حالم که خوب شد گوشی را بردارم و به مادرم و چند نفر دیگر زنگ بزنم؛ باید به شنیدن صدایشان قانع باشم.
دیدنشان بماند برای هندوانه خوردن تابستان!
بغل کردنشان بماند برای آویزان کردن انگور پاییزی!
و بوسه هایش بماند برای کرسی گرم زمستان که در انتظار بهاری زیباتر، روزهای باقی مانده تا عید را می شماریم...