منم بهش گفتم
ولی دعوا نکردیم در حد حرف بود
گف تو در اختیار منی هرجا من باشم باید باشی
گفتم من دوسدارم پیش مامانم باشم اصن
والا سه ساله ازدواج کردیم هرسالش خونه مادرش میریم.
پارسالم دم عید عروسی بود شهرستانمون،
بخاطر اینکه سال تحویل خونه باباش باشه اومد، یعنی چند ساعت قبل سال تحویل منو با اون خستگی اورد
با خستگی سفره هفت سین چیدم،
بخاطر باباش اومد اخرشم کل خانوادش خونه ابجیش موندن سال تحویل
ماهم سال تحویلو دو نفری خونه بودیم.
به من باشه یه لحظه هم خونه اون مامان و خواهر خونه خراب کنش نمیرم