من عاشقه بچه ام .و عاشق زندگیم.و عاشق شوهرم.
خیلی شوق داشتن یه بجه رو داشتیم با همسرم.مهر ماه اقدام کردم و باردار شدم.خیلی حس قشنگی بود.خیلی دوسش داشتم 😭😭😭.بعد یه مدت افتادم رو لک رفتم سونو و گفتن قلبش نمی زنه تو ۸هفته توقف کرده بود.خیلی سختی کشیدم .خیلی نابود شدم.میفهمم وقتی شوهرم یه بچه میبینه یه آهی هم تو دلش میکشه.وقتی میبینم شوهرم بجه های خواهر و برادرشو بوس میکنه دورشون میگیره من نابود میشم میگم چرا خدا ازم گرفتش😭😭😭.خیلی از بارداری بعدی میترسم.خیلی دوس داشتم الان یه بچه داشتم باهاش آروم میشدم😭.من شیراز یم اگه یه دکتر خوب زنان می شناسید بهم معرفی کنید برم تحت نظرش.ممنون