من خیلی دوس داشتم زود عروسی کنم تحساس میکردم دوران نامزدیم زیاد طول کشیده نه ماه بود. اما حالا ک عروسی کردم دلم خونه بابامو میخواد با اینکه کنارشونه خونم ولی خیلی شبا گریه میکنم و دلتنگ میشم احساس میکنم از دستشون دادم افسرده شدم همش گریه میکنم کلا این بیماریم اومد دیگه بدتر فقط تو جمع شادم نمیدونم چکار کنم از تجربتون بگین کیا مث من بودن ایا خوب شدن
من بعد از ۸ سال همینطورم
وا 😑
من کلا با شرایط خیلی زود وفق میدم خودمو اصلا معنی دلتنگی رو نمیدونم چیه
هر وقت دلت تنگ شد برو سر بزن
از بودن با همسرت لذت ببر عزیزم به چیزای منفی کمتر فکر کن. خودتو مشغول کن اگه شاغل نیستی
من خیلی احساس آرامش دارم توخونم هچوقتم بخاطرخونه باباگریه نکردم.اینکاروبچه هامیکنن نکنن سن وسالت پایینه؟
منم یک ساله عقدم هروقت ب این فکر میکنم ک شاید کلا ی سال دیگه تو خونشون باشم دلم خیلی میگیره .دلم برا مامان بابام و اتاقم خیلی تنگ میشه میدونم
اتفاقا من وقتی میرم خونه بابام دلم میخواد سریع برگردم خونه خودم
من فقط چند بار کوچولو دلتنگ شدم گریه کردم
منم اوایل ازدواجم افسرده شده بودم اما خب یجا خوندم ک طبیعی هست و اکثر تازه عروسا اولش همین حس دارن
منم مث تو بودم
اولش ذوق داشتم برا زندگیم بعد از یه مدت همه چی برام تکراری شد تازه من تو شهر غریب هم هستم هیشکیو ندارم
عزیزم باید موقعیتت رو بپذیری
بپذیر که تو مستقل شدی
با شوهرت وقت بگذرون
چندوقته عروسی کردی منم دو سه ماهه اول اینجور بودم عین چیز گریه میکردم یاد نون خریدنای بابام 😅غذاهای مامانم و.... الان بسالو چندماهه عروسی کردم فقططططط تو خونه خودم راحتم قول میدم بهت خیلی زود عادت میکنی اولش برا همه همینه من گاهی شبا یواشکی گریه میکردم تا این ولی الان عالی ام
بچها جدا همین حس بهتون دست میده؟
من مجردم ولی فک کنم دق کنم بدون مامان و بابام
منم اینجوری بودم چون خیلی ب مادرم وابسته بودم و البته خاله هام
ولی الان دو سال گذشته
الان ی دیقه شوهرمو نبینم دق میکنم😂😂😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
