بالایی بزرگس پایینی کوچیکه
پسرم ۹ ماهه بود فهمیدم باردارم شده هم از خبری خوشحال بشین همناراحت؟ من اینجوری شدم یه لحظه که شنیدم مثبته جا خوردم افسردگی پس از زایمانم تازه داشت درست میشد کلا ریختم بهم شوهرم گفت نمیتونیم نمیشه از پسش بر نمیایم ولی سقط واسم کابوس بود اصلا فکرش بد برام حس میکردم گناه میکنم حتی تصورش کنم پس تا دو هفته با شوهرم کلنجار رفتم تهدید به طلاق کردم که بچمو سقط نمیکنم اونم راصی شد
دلم یه دختر ناز میخواست ان تی گفت دختر ذوق مرگ شدم یه دست لباس خوشگل خریدم تا اینکه آنومالی گفت پسر کلا پاشیدم از هم
سرتونو درد نیارم الان پسر دومم دلبرترین و شیرینترین موجود عالمه برام بارداری راحتی داشتم ولی نگم از اوایل بچه داری
